پوشاک مردم هرمزگان

صنایع دستی یکی از کهن ترین فعالیت های بشری است که بازتاب ذوق و سلیقه و سنن، آداب و رسوم و اعتقادات هر منطقه بوده و از پیشینیان به ما رسیده است. یکی از ویژگی های شاخص استان هرمزگان وجود انواع صنایع دستی

چکیده:

صنایع دستی یکی از کهن ترین فعالیت های بشری است که بازتاب ذوق و سلیقه و سنن، آداب و رسوم و اعتقادات هر منطقه بوده و از پیشینیان به ما رسیده است. یکی از ویژگی های شاخص استان هرمزگان وجود انواع صنایع دستی است که قدمتی چند هزار ساله دارند و قبل از عصر فلز و ماشین در شهر میناب و بعضی از شهرهای آن رواج داشته است. به طور کلی صنایع دستی مردم هرمزگان را به سه گروه می توان تقسیم کرد: 1- صنایع دستی سفالی، 2- صنایع نخیلاتی، و 3- پوشاک سنتی. در این مقاله تلاش شده پوشاک سنتی مردم هرمزگان به عنوان یکی از گونه های صنایع دستی این سامان معرفی شود. مطالب این مقاله به روش کتابخانه ای و تحقیقات میدانی و مشاهدات نویسنده وملاقات و مصاحبه با خیاط ها، پارچه فروشان، لباس فروشان و همچنین بهره گیری از اطلاعات زنان و مردان با ذوق و صاحب تجربه و اهل فن و فرهنگ فراهم آمده است.

واژگان کلیدی:هرمزگان، فرهنگ، صنایع دستی، پوشاک سنتی، میراث فرهنگی.

درآمد:

هرمزگان از جمله استان هایی است که از نظر صنایع دستی امکانات بالقوه ی فراوانی دارد. صنایع دستی یکی از نشانه های دیرینگی تمدن در میان مردمان آن سرزمین است. صنایع دستی در هر منطقه ای نشان می دهد که حتی قبل از عصر فلز در آنجا حیات و جنب و جوش وجود داشته است. کهن ترین شهر استان هرمزگان، « میناب » نیز از این قاعده مجزا نیست. این شهر از کانون های صنایع دستی منطقه به شمار می رود. حصیربافی از رایج ترین و معمول ترین صنایع دستی و تولیدات سنتی شهرستان میناب است. علاوه بر این، روستاییان میناب در زمینه ی صنایع دستی از نوع البسه و پوشاک نیز فعال بوده اند. در این راستا می توان به روستای « کلیبی » میناب اشاره نمود که یکی از مراکز مهم پارچه بافی منطقه در دوران گذشته بوده و اکنون مرکز ساخت چادرشب ( کیس ) است. روستاهای « جوزان » و « سرریگان » آن نیز، محل تولید « لنگ » و « گروگ » است. تولیدات این مناطق علاوه بر رفع نیازهای، به کشورهای حوزه ی خلیج فارس و حتی هندوستان نیز صادر می شده است. روستای « سیکوئی » ( از بخش بیابان ) نیز مرکز ساخت روبند ( برقع ) است.
از آنجا که پوشاک علاوه بر کاربرد اصلی آن یعنی پوشش بدن، به ویژه پوشاک سنتی از نظر شکل، رنگ، دوخت، جنس پارچه و جنبه های دیگر، جلوه ای از فرهنگ مردم هر منطقه به شمار می رود، این مقاله به معرفی پوشاک مردم هرمزگان می پردازد.
در گذشته که بشر زندگی بادیه نشینی داشت، شهرها کوچک و کم اهمیت و هنر خیاطی نسبتاً ناشناخته بود، لباس های ساده ی سرتاسری که از یک پارچه بافته می شد، برای حفظ بدن از سرما و گرما کفایت می کرد و هیچگاه تصور اینکه می توان با هنر خیاطی لباس ها را به صورتی برازنده درآورد، به اندیشه ی نیاکان ما خطور نمی کرد و فقط بافنده بود که در شکل دادن به لباس دخالت داشت (2). اما کم کم بشر به این فکر افتاد که با استفاده از مظاهر طبیعت، لباس هایی در خور برای خود تهیه کند. از این رو لباس های رایج در هرمزگان نیز تنیده، بافته وساخته شده است.

پوشاک مردم هرمزگان

پوشاک

پوشاک نیز مثل خوراک، امنیت و مسکن یکی از نیازهای اساسی و اولیه ی انسان محسوب می شود. انسان از همان ابتدا برای گریز از باد و بوران، سرما و گرما به تکاپو افتاد تا پوشاک مناسبی برای خود فراهم سازد. بدین منظور بشر در ابتدا منابع اولیه برای تولید پوشاک را مستقیماً از طبیعت به دست می آورد؛ یعنی علاوه بر استفاده از پشم گوسفندان و پوست و چرم حیوانات، از برگ های درختان و الیاف گیاهی نیز به عنوان پوشش استفاده می کرد. محیط جغرافیایی نیز در شکل دادن به ظاهر و جنس لباس ها تأثیری مستقیم داشت. همچنین نقش طبقات اجتماعی و مشاغل وظایف مربوط به آن ها نیز در شکل دهی پوشاک مؤثر بوده است. همین طور نقش مراسم سنتی و فرهنگی نظیر مناسک مذهبی، جشن ها و سوگواری ها در انتخاب نوع و شکل و حتی رنگ پوشاک را نباید نادیده گرفت (3).
آنچه امروزه در بین اندیشمندان مردم شناس و جامعه شناس از اهمیت برخوردار است، توجه به پیام ها و راز و رمزهای موجود در انواع پوشاک در ادوار مختلف و در میان ملل گوناگون می باشد. این پیام از باورها، آداب، سنن و خاستگاه قومی این ملت ها برخاسته است (4) که تداخل وابستگی های ذهنی و پندارها و اعتقادات ملت ها در چگونگی شکل گیری لباس و پوشاک و همچنین زیورآلات و وسایل آرایشی آنان را به خوبی می توان مشاهده کرد. برخی از دانشمندان، چنان نقش مهمی برای پوشاک و زیورآلات قایلند که حتی تعریف مجرد از انسان را بدون در نظر گرفتن لباس او تعریفی صرفاً ذهنی می دانند (5). این دانشمندان نقش لباس را وسیله ای برای فهم عمیق تر منظور و خواست پوشنده ی آن ها قلمداد می کنند (6). به همین دلیل است که ارتباط میان پوشاک را با هنر، ادبیات، مذهب و نیز اقتصاد، طبقه و حتی هویت اجتماعی، نمی توان نادیده گرفت.

مواد پوشاک در هرمزگانمواد اولیه ی کارگاه های تولید پوشاک در هرمزگان را، زنان روستایی از پنبه می ریسیدند و با پوست درختان محلی آن ها را رنگرزی می کردند. به عنوان مثال از پوست درخت « کهور » و « کرت » برای تهیه ی رنگ قهوه ای، از ریشه ی درخت زیتون برای رنگ زرد و از پوست درخت « کنار » نیز برای بعضی از رنگ ها استفاده می نمودند (7). البته این صنعت از حدود پنجاه سال است قبل به فراموشی سپرده شده و نسل امروز هیچ آشنایی با این صنعت ندارد.

کارگاه های سنتی تولید پوشاک:دستگاه ها و اجزای تشکیل دهنده ی کارگاه های سنتی تولید پوشاک قدیمی از این قرار بودند:

1- تونی:

چوبی است که در جلوی بافنده قرار می گیرد و قسمت بافته شده را به دور آن می پیچند.

2- گردونک تونی:

چوبی است که تونی را نگه می دارد یا مهار می کند تا مانع شل شدن چله شود.

3- گرتونی:

دو قطعه ی چوب در طرفین تونی است تا تونی روی آن قرار گیرد و جابجا نشود.

4- نایزخ یا ماکو:

دستگاهی است که « ماسوله » یا « نخ » درون آن قرار می گیرد و در عرض پارچه حرکت می کند.

5- دسته:که از سه قسمت تشکیل شده است: 1) دسته
که برای کوبیدن نخ های بافته شده به کار می رود؛ 2) اوزار
که چوبی است از جنس نی و به صورت عمودی و با فاصله های میلی متری در کنار هم قرار گرفته و نخ تار از لابه لای آن عبور می کند؛ 3) زیرنال
که چوبی است در قسمت پایین دسته و دسته و اوزار را نگه می دارد.

6- پشتکار:

چوبی که دو طرف پارچه ی بافته شده را از کناره ها نگه می دارد تا پارچه جمع نشود.

7- مَهر:

چوبی است که برای جدا کردن نخ ها به کار می رود.

8- گِرد:

دو قطعه چوب است برای بالا و پایین کردن نخ زیر و رو.

9- پشتیبان:

قطعه چوبی است که از پایین به وسیله ی بند به « گرد » که توضیح آن در بالا آمده است، وصل می شود و در امتداد عرض پارچه قرار دارد.

10- پاپی:

دو قطعه ی چوبی به اندازه ی کف پا برای زیر و رو کردن نخ ها توسط پا است.

11- درنگ:

قطعه چوبی بلند و عرضی که تمام دستگاه را نگه می دارد. خود سوروکی توسط دارِ سوروکی نگه داشته می شود.

13- سوروکی:

پایه ای است در دو طرف کار که سوروکی را نگه می دارد.

14- اشکارک:

برای فاصله گذاری نخ های زیر و رو به کار می رود.

15- هرک:

برای نگه داشتن نخ های زیر و رو از برخورد با زمین است.
16- دُم کار:
چوبی که انتهای نخ تار به آن وصل است.

17- راست میخ:

قطعه چوب بزرگی که به صورت عمودی در زمین فرو رفته و نخ های تار همگی به یک طناب وصل شده و این طناب به دور راست میخ پیچیده می شود تا از شل شدن نخ های تار جلوگیری کند.
18- ریز:
نام طنابی است که پشتکار را به راست میخ وصل می کند.

19- چپ بند:

مهاری برای ریز است.

20- دستبند:

برای نگه داشتن ریز و شل و سفت کردن نخ تار توسط چپ بند و ریز، به کار می رود.

21- دواره:

دستگاهی است که ماکو را به وسیله ی آن تهیه می کنند و از این قسمت ها تشکیل شده است: ماسوله، چرخ سنتی، ماکو، گوشه ی سنتی، زی چرخ، نخ چرخ و دسته ی چرخ (8).
تا حدود سی سال پیش صنعت چادرشب بافی که به « جولاقی » نیز معروف است یکی از رشته های پررونق و پردرآمد میناب بود. روستاهای « کلیبی »، « سرریگان »، « جوزان » و « گروک » از مراکز تولید انواع چادرشب، لنگ و پارچه بودند؛ به طوری که در گذشته حدود سیصد کارگاهِ چادرشب بافی در این روستاها وجود داشت. صنعت گران با وجود گرمی شدید هوا، تقریباً در تمام طول سال به تولید مشغول بودند و بافته های خود را برای فروش به پنج شنبه بازار برده و در معرض فروش قرار می دادند و مازاد آن را نیز به کشورهای عربی صادر می نمودند. در روستاهای « جوزان » و « سرریگان » تولید انواع لنگ و روسری زنانه یا « جلبیل (9) » و نوعی پارچه به نام « شیله » که در ساخت برقع مورد استفاده قرار می گیرد، متداول بود. هم اکنون این محصول در مقیاس بسیار محدود و پراکنده در برخی نقاط از جمله روستای « گروگ » تولید می شود (10).
دستگاه های بافندگی این روستاها همه در فضاهای باز قرار داشت. چادرشب در روستاهای میناب 8 متر طول و 50 سانتیمتر عرض دارد و طرح آن ها چهارخانه است و در بافت آن نخِ یک لا مورد استفاده قرار می گرفته است (11).
قسمت های تشکیل دهنده ی دستگاه چادرشب بافی عبارتند از: وردها، میل میلک ها، ماکو، ماسوره، شانه، متید، غلطک، پاکل، سرمتیل، گورواگور، گرد، کالاوز، چرخه، شه بیز، شاک، راه گاه، اوزار، چهار کپکاپ، چک ریک، پشتی پون، سروکی، تشتی و پدال.

وردها:

این وسیله قسمت اصلی و مهم دستگاه بافندگی را تشکیل می دهد. این وسیله در ایجاد دهنه ی کار و طرح سهم زیادی دارد و کارش طبقه بندی تارهاست.

میل میلک ها:

قطعه ی فلزی باریک و میله ای شکلی هستند که در وسط آن ها سوراخی تعبیه شده و به تعداد لازم و به صورت عمودی در داخل ورد قرار می گیرند.

ماسوره:

ماسوره قرقره ای کوچک است که نخ به دور آن پیچیده می شود.

ماکو:

وسیله ای است که ماسوره در آن جای دارد. این وسیله به صورت رفت و برگشت از میان دهان تارها حرکت می نماید و سبب می شود پود در داخل تار شود.

شانه:

وسیله ی چوبی دندانه دار است که نقش آن کنترل و یکنواخت کردن عرض پارچه و استحکام بخشیدن به درگیری های تار و پود است.

متید:

وسیله ای چوبی و گیره مانند است که دو سر آن سوزن هایی قرار دارد برای فرو رفتن در لبه ی پارچه و ثابت نگه داشتن عرض آن.

پدال:

نوعی رکاب چوبی است که با زنجیر یا ریسمان به ورد وصل می شود. بافنده با فشار پا ورد را به پایین و بالا می برد و دهنه ی کار را ایجاد می نماید.

غلتک:

غلتک نوعی پارچه پیچ استوانه ای است که در قسمت تحتانی دستگاه قرار دارد و پارچه ی بافته شده به دور آن می پیچد.

پاگل:

دو چوب بلند را شامل می شود که از بقیه ستون های دستگاه بلندتر و دسته ی زنبیل که در حقیقت چوب های زیرین کارگاه هستند، روی آن قرار می گیرد.

پاگرد:

دو عدود چوب دو شاخه است که بر روی زمین مستقر شده و تیین را بر روی آن سوار می کنند تا پارچه روی آن بپیچد.

سرمتیل:

دو قطعه ی پنجه ای شکل و گیره مانند که دو طرف عرض پارچه قرار می گیرد، طول آن معادل عرض پارچه است و مانع جمع شدن عرض پارچه می شود، سر دیگر آن به پشت کار وصل می شود که به لبه ی پارچه فرو رفته و عرض آن را ثابت نگه می دارد.

پشت کار:

چوبی است که سرمتیل به دو طرف آن وصل می شود و روی کار را نگه می دارد و در کل دو شاخه از درخت نخل است که با ریسمان به هم وصل می شوند.

گوراگور:

عمل پیچاندن پارچه ی بافته شده را انجام می دهد و پارچه را به دور متیل می پیچاند.

گرد:

چوبی است که عمل بالا و پایین کردن تارها و جداکردن آن ها را انجام می دهد. عمل گرد در این دستگاه مشابه گرد در دستگاه قالی بافی است.

کالاور:

ریسمان ها را جفت گیری می کند و بعد از آهار گرفتن آن ها به وسیله ی آرد گندم، مورد استفاده قرار می گیرد.

چرخه:

چرخه همان چرخ دستی است که نخ ها به دور آن پیچیده می شود و در اصل همان دوک است.

شاک:

چوب بلندی که نخِ موش شده (12) روی آن قرار می گیرد و بعد از خشک کردن جدا می کنند تا نخ ها به هم نچسبد و بعد به دور قلم می پیچند و سپس بر روی راه گاه قرار می دهند.

شه بیز:

به همراه کالاوز برای جفت کردن نخ ها در مرحله ی اول بافت، مورد استفاده قرا رمی گیرد.

راه گاه:

چوبی است بلند که روی آن تعدادی میخ بلند می کوبند و روی هر میخ یک قلم نی بیست سانتیمتری قرار می دهند تا چرخش نخ به دور میخ ها به آسانی انجام شود. راه گاه به وسیله ی دو چوب که در دو طرف آن وصل است در زمین محکم می شود.

اوزار:

سازه ای است که از دو تکه چوب نخل و تعدادی نی باریک تشکیل می شود؛ نقش آن بیشتر کنترل کردن عرض پارچه و استحکام بخشیدن به درگیری های تار و پود است.

سروکی:

وسیله ای است که دو چوب به نام « داربلندا » روی سر آن قرار می گیرد و استقامت ایجاد می کند.

داربلندا (13):

دو چوب بلند است که در دو طرف دستگاه و بر سر سروکی قرار می گیرد.

تشی:

از چوب و فلز که ماسوله و قلم را با این ابزار و با استفاده از چرخه و یا دوک پر می کنند (14).

انواع پوشاک سنتی مردم هرمزگان

جلبیل ( jelbil ):

« جلبیل » یک نوع پارچه ی توری سیاه رنگ است به ابعاد 1×2 متر که دختران و زنان هرمزگانی به عنوان روسری بر روی لچک می بستند و امروزه در منازل از آن استفاده می کنند (15). جلبیل های مشهور بندری عبارتند از: « کلیبی چی »، « گروکی چی »، « جزیره ای »، « گزین »، « دریا »، « توری ابریشمی »، « ملافه ای »، « شیله ی کویتی ».

جلبیل خوسی

« خوس دوزی » یکی از انواع سوزن دوزی هاست. این هنر به کمک نوارهای طلایی یا نقره ای باریک و بر روی پارچه ی ریزبافت انجام می شود و برای تزیین مقنعه، جلبیل، دستار به کار می رود. پارچه هایی که برای بافت « جلبیل خوسی » استفاده می شود معمولاً به رنگ های سیاه، سفید، سبز و زرشکی هستند و نقوشی که بیشتر در آن ها مورد توجه است، نقوش ستارگان شش، هشت یا دوازده پَر (16)، دانه دانه ای ( دیسکو )، گوشواره ای و طرح های دیگر می باشد. هنرمندان معمولاً با ذوق و سلیقه ی شخصی شروع به دوخت این جلبیل می کنند. وسایل مورد نیاز برای ساخت جلبیل عبارتند از: تور، خوس، قیچی، سنگ صفله (17) و ته استکان. این جلبیل ( روسری ) در بازارهای هرمزگان به تعداد زیادی در مغازه ها به چشم می خورد. از جلبیل خوسی به دلیل زیبایی در عروسی ها استفاده می شود. این پارچه در رنگ ها و اندازه های گوناگون وجود دارد. بسیاری از زنان هرمزگانی از این روسری که نام دیگرش « توری » است، استفاده می کنند. افراد متمکن این جلبیل را با خوس و گلابتون زینت می دهند و در آن نقش و نگار ایجاد می کنند. بهترین نقش متعلق به تصویر شاهین است که به آن گل شاهینی می گویند.

جلبیل گلابتونی

« جلبیل گلابتونی »، همان گونه که از نامش پیداست، جلبیلی است که از گلابتون و پولک درست می شود و همیشه می تواند مورد استفاده قرار گیرد. برای ساخت این نوع جلبیل، زنان و دختران هنرمند میناب پارچه ی مورد نظر را که معمولاً مشکی رنگ است بر روی « کمب (18) » با کش محکم می بندند و آنگاه با سوزن گل هایی متفاوت بر روی آن نقش می زنند و بعد وسط آن را با یک یا چند پولک تزیین می کنند و به این ترتیب یک جلبیل گلابتونی درست می شود.

جلبیل بستکی:

جلبیلی است که در شهرستان بستک دوخته می شود. در این شهر نوعی روسری با پارچه های طرح دار دوخته می شود که به آن « مکنا » می گفتند.

جلبیل کلیبی چی:

« جلبیل کلیبی (19) چی » در کارگاه های روستای « کلیبی » ساخته می شد و برای معاملات پایاپای و داد و ستد در پنج شنبه بازار میناب و کشورهای حوزه ی خلیج فارس استفاده می شده است. تولیدات دیگر این روستا عبارتند از: لنگ، پارچه، کیس (20).

جلبیل گروگی:

جلبیلی است که در روستای « گروگ » تولید می شود. قدمت صنعت بافندگی در این روستا « گروگ » به سالیان دور می رسد و در کارگاه های آن پارچه ی شیله، لنگ، چادرشب، جلبیل بافته می شده و در پنج شنبه بازار میناب عرضه می گردیده و مازاد مصرفی آن نیز به هندوستان و مسقط صادر می شده است. « جلبیل گروگی » با ریسمان سیاه و لنگ آن از شهرت زیادی برخوردار است.

جلبیل جزیره ای:

« جلبیل جزیره ای » منسوب به جزیره ی قشم است. در گذشته این جزیره کارگاه های نساجی و پارچه فروشی بسیاری داشته است. در سال های 1285 تا 1300 هـ ش بیش از هشتصد کارگاه نساجی در سراسر جزیره وجود داشته و محصولاتی مانند چادرشب، حوله، لنگ و همچنین پوشاک زنانه و مردانه و پارچه ی متقال و جلبیل تولید می کردند (21).
جلبیل جزیره ای با نخ های الوان بافته می شد و طرح هایی از گل یا اشکال هندسی به صورت چاپی روی آن حک می گردید، که رنگ گل ها با زنگ زمینه متضاد بود. ازن طرح فقط در جزیره ی قشم تولید می شد و به همین دلیل مشهور به جزیره ای است.
در دو روستای « کوشه » و « هلر » جزیره ی قشم، لنگ، چادر شب و جلبیل با کیفیت صادراتی می بافند. تعداد زیادی از زنان بندرعباسی، از جمله دختران کم سن و سال تا سنین نوجوانی در زمره ی مصرف کنندگان جلبیل جزیره ای هستند.
همچنین عده ای از مردم بندرعباس پارچه ی معروف شیر شکری، لنگ و جلبیل جزیره ای را به عنوان سوغات و هدیه به روستاهای همجوار می برند (22).

جلبیل گزین:

« گزین » نام نوعی جلبیل از جنس ابریشم سفید است که با دوک های مخصوص بافته می شود. این جلبیل کم عرض است و بافتن آن زمان زیادی می برد. کم عرض بودنش از آن روست که به صورت دوتکه بافته می شود. به همین دلیل به آن گزین دوتکه هم می گویند. این نوع روسری به جهت نرم و لطیف بودن، بیشتر مورد استفاده ی دختران و زنان جوان است. « جلبیل گزین » از یک قرن پیش، از طریق روستای « گوده »، از توابع لارستان فارس، به وسیله ی مهاجرین به بندرعباس آورده شده است (23).
زری هایی که روی جلبیل گزین می دوزند عبارتند از: زری لبه ای، زری غولی خوس بافت سیاه، زری غولی خوس بافت سفید، زری گل اشرفی، زری دست بافت قبر عاشقان، زری کله قندی، زری چپر.
نحوه ی بافت زری ها بر روی حاشیه ی جلبیل گزین بدین صورت است: ابتدا در ردیف اول زری لبه ای و سپس زری غولی خوس بافت سیاه در کنارِ هم، سرتاسر حاشیه ی جلبیل و در دو ردیف مجدداً زری لبه ای، زری غولی خوس بافت سفید، بعد زری گل اشرفی و زری قبر عاشقان و زری کله قندی هم در آخر آن دوخته می شود (24).

جلبیل ملافه ای:

درگذشته زنان و دختران خانواده های متمکن از این نوع جلبیل به عنوان روسری استفاده می کردند. بر روی حاشیه ی این جلبیل نوارهای تزیینی، خوس و گلابتون وجود داشت. این ویژگی باعث شده بر عده ی طرفداران و استفاده کنندگانش افزوده شود.

جلبیل دو رویه:

نام دیگر این جلبیل، « زمستانی » است زیرا هم پارچه ی آن ضخیم بوده و هم در زمستان استفاده می شده است. به لحاظ ظاهر، عرض آن بیشتر از پارچه ی جلبیل ملافه بود. زنانی که در بیرون از خانه کار می کردند و چادر بلند مانع کارشان بود از این نوع جلبیل استفاده می کردند، که از نظر حجاب بسیار مطلوب به نظر می رسید (25). این جلبیل از نظر شکل ظاهری مانند چارقد است که سر و گردن را تا نیم تنه می پوشاند و مقداری از روسری معمولی بلندتر است.

خوس دوزی

خوس دوزی یکی دیگر از انواع سوزن دوزی ها و از صنایع دستی رایج در بین مردم میناب و دیگر نواحی استان هرمزگان است. نقوشی که در خوس دوزی مورد توجه استفاده قرار می گیرد، بیشتر شامل نقوش ستارگان شش پر، هشت پر یا دوازده پر است. نوع نخی که در خوس دوزی مورد استفاده قرار می گیرد، نخ طلایی و یا نقره ای است. در این نوع کار با توجه به ساده بودن طرح ها، دیگر احتیاجی به طراحی و نقش اندازی روی پارچه نیست، بلکه هنرمند با سلیقه و ذوق خود براساس طرح های ذهنی شروع به دوخت می کند. پشت و روی پارچه خوس دوزی شده معمولاً یکنواخت بوده و از تلألو خاصی برخوردار است. وسایل مورد نیاز خوس دوزی عبارتند از: تور، خوس به رنگ طلایی یا نقره ای، قیچی و سنگ صفله. از این سنگ برای کوبیدن بر روی کار استفاده می شود.

شلوار

شلوار جامه ای پارچه دار است که از کمر تا پایین پا را می پوشاند و انواع و اقسام دارد از قبیل: بادله ای، نیم بادله ای، ودویی دستی، ودویی با چرخ، ودویی بدون « الب » پولکی، حاشیه ای، سرپارچه ای گلابتونی، نوار و تلی می باشد، که در اینجا چند نوع آن معرفی می شود.

کم دوزی ( کمب دوزی، کمه دوزی )

از « کم دوزی » در ساخت شلوار زنانه، پشتی، پارچه های گُل دار، روکش، لباس طرح جنگلی،ساخت نوعی گل برای سرآستین و دو یقه ی لباس استفاده می شود. « کم » نوعی ابزار دست ساز بومی است که جنس آن از چوب ( تخته ) بوده و به صورت دایره ای است. پارچه را روی آن قرار می دهند و پس از محکم کردن آن، با سوزن مخصوص طرحی را که کشیده اند با گلابتون پر می کنند. این صنعت مخصوص خانم ها است.

لُنگ

لنگ پارچه ای مستطیل شکل و نخی با چهارخانه های بزرگ و به رنگ های متفاوت است. این پوشاک، شلواری است مردانه که در گذشته طبقات پایین اجتماع و کارگران بیشتر از این شلوار استفاده می کردند. برای نگه داشتن آن به دور کمر از نخی به نام « نشپول » استفاده می کردند. امروزه از این شلوار توسط پیرمردان و آن هم به ندرت در برخی از روستاهای هرمزگان استفاده می شود. به بیانی دیگر، « لنگ » پارچه ای است که مردان به دور خود می پیچند، اندازه ی آن دو متر است و انتهای آن ریشه دارد و بعضی از آن ها نیز بدون ریشه تهیه می شوند. این نوع طرفداران بیشتری داشته اند.

تُنبان:

« تنبان » نوعی شلوار است که معمولاً در روستاها کاربرد داشته است. در قدیم شلوارهایی که اینک در بین مردم میناب رواج دارد کمتر استفاده می شده است. مردم بیشتر از تنبان که از پارچه های نازکی داشت، استفاده می کردند. نمونه ای از این شلوارها در روستای گروگ ساخته می شده و به شلوار گروگی معروف بوده است و برای رقص در عروسی ها به کار برده می شده است.

تَلی:

« تلی بافی » نیز یکی از صنایع دستی میناب است که بیشتر توسط خانم ها انجام می شود. وسایل مورد نیاز برای بافتن « تلی » شامل: ریسمان، خوس، بالش تلی، شش قرقره و جا تلی بافی ( کدیجه ) است. « تلی » در رنگ های مختلفی بافته می شود و کاربرد آن بیشتر بر روی شلوارهای بندری و دور آستین و یقه ی لباس است. تلی در انواع مختلف دوخته می شود که به آن یک خوس و دوخوس می گویند.
برای بافت تلی به چند عدد قرقره ی مخصوص ( قالب )، همین طور یک جوغن ( کدیجه ) و یک بالشتک نیاز است. نحوه ی کار با این وسیله بدین صورت است که بالشتک را روی جوغن قرار داده و با دست شروع به بافتن می کنند. « شک (26) » انواعی دارد که از این قرار است: زری سه شکه، شک عین القمری، کله قندی، لبه لبه ای، گل اشرفی ساده، سن المشار، قبر عاشقون، دال دالی، ده قالبه ای، الملک و بسیاری دیگر.
این هنر به وسیله ی نوعی هاون چوبی که « جوغن » نامیده می شود و چند قرقره ی مخصوص که به « قالب » معروف هستند و یک بالشتک استوانه ای شکل پارچه ای انجام می شود. نحوه ی کار به این صورت است که بالشتک را روی جوغن گذاشته و با کمک دست نخ هایی که بدین منظور بر روی بالشتک نصب گردیده است را می بافند و در واقع « شک » نواری است که با نخ های طلایی و نقره ای بافته می شود و بیشتر برای زینت آستین، لبه و دور یقه ی پیراهن زنانه مورد استفاده قرار می گیرد. وسایل مورد نیاز این صنعت پانزده یا سی قرقره، هاون چوبی، ریسمان و دو عدد خوس نقره ای یا طلایی می باشد.

شلوار گلابتون

یتولیدکنندگان این گونه شلوارها بیشتر زنان و دختران خانه دار هستند. وسایل مورد نیاز در این صنعت عبارتند از: 1- یک کم، 2- نقشه، 3- کاربن، 4- خودکار، 5- پارچه، 6- کش، 7- گلابتون، 8- سوزن کمه، 9- پولک. تولیدکنندگان پس از دریافت سفارش، پارچه را که معمولاً از جنس کرپ، به رنگ های سبز، مشکی، زرد، فیروزه ای، نارنجی می باشد، بر مبنای الگوی مورد درخواست مشتری، بریده و به کمک گلابتون های طلایی یا نقره ای، کار دوخت را انجام می دهد. در این راستا از پولک های پلاستیکی که لعاب رنگین دارند، استفاده می کنند. طرح اصلی این شلوار اقتباسی است از پوشاک بانوان هندوستان و بنگال. این پوشاک بیشتر مصرف محلی دارد و در عروسی ها و همچنین به عنوان شلوار عروس نیز به کار می رود.

شلوار بادله

ایشلوار بادله ای که به آن شلوار « تلی چی » نیز می گویند از به هم پیوستن چند نوع زری « تلی » و « شک » تهیه می شود. از بادله که به شکل نوارهایی با پهنای پانزده سانتی متر تولید می شود برای لبه ی شلوارهای زنانه استفاده می گردد. شلوارهای بادله ای مخصوص استفاده ی نوعروسان است و دیگر زنان نیز در مجالس عروسی و شادی از این شلوارها استفاده می کنند. نوع دیگری از این شلوارها نیم بادله و ربع بادله می باشد با این توضیح که تزئینات این شلوارها نسبت به شلوار بادله ای کمتر است.
برای بافت این نوع شلوار چند نوع زری بزرگ در وسط و زری های کوچک در اطراف آن قرار می گیرد. این شلوار با شیاری که در بغل ساق پا دارد، باز و بسته می شود.

شلوار ودویی ( vaduvi )یک نمونه ی دیگر از شلوارهای مورد استفاده ی خانم ها در میناب شلوار « ودویی » است که با الب، ودو، زری، شک، بشکی زینت داده می شود. چون این شلوارها با دست ساخته می شوند، تولید آن ها بسیار طولانی است؛ به همین دلیل این شلوار بسیار زیبا و پرطرفدار است. نوع دیگری از این شلوارها، « ودویی چرخ دوز » است که با چرخ دوخته می شود. وسایل مورد استفاده در این نوع شلوار عبارتند از: زری، بشکی، گلابتون، خوس، نخ سبز، نخ قرمز، نخ سیاه، وُدو. از نمونه های دیگر این نوع شلوار، « ودویی بدون الب » است.

شلوار پولکی

این شلوار را در مجالس عروسی، نوعروسان و دختران جوان می پوشند. از نظر قیمت نسبت به سایر شلوارها گران تر است. سوزن، نخ رنگی، پولک، پارچه، گلابتون و دکمه از وسایل مورد نیاز برای دوختن این شلوار است. برای دوخت این شلوار ابتدا طرح آن را بر روی پارچه کپی می کنند و آنگاه به وسیله ی سوزن و گلابتون، پولک ها را به پارچه می دوزند.

شلوار حاشیه ایدرگذشته خانم ها به علت گرمای شدید، در فصل تابستان و بهار از این شلوار استفاده می کردند؛ امّا امروزه شلوار حاشیه ای محبوبیت خود را در بین خانم های جوان از دست داده و تنها بعضی از پیرزنان این نوع شلوار را می پوشند. شلوار حاشیه ای همان طور که از اسم آن پیداست، شلوار زنانه ای است که با حاشیه تزئین می شود و از پارچه های ساده و بی نقش و نگار برای دوخت این شلوار استفاده کرده و با خوس و نخ گلدوزی میان حاشیه ای آن را زینت می دهند.

شلوار گل بالا

پایین این شلوار را مانند شلوار ودویی می دوزند و بالای آن را به وسیله ی گلابتون و سوزن گل می اندازند؛ نمونه ی دیگر از شلوارهای بومی این منطقه، شلوار « خوس لنگه ای » است و همان طور که از نام آن پیداست، به وسیله ی خوس و توسط زنان بندر لنگه ساخته می شود؛ البته در حال حاضر این شلوار در میناب به وسیله ی چرخ های مخصوصی دوخته می شود.

شلوار زری

شلوار زری به وسیله ی خوس و کاموا بافته می شود. برای دوختن این شلوار به زری ( تلی )، شک و پارچه نیاز است. به این گونه زری را بر روی پارچه می دوزند تا از آن شلوار آماده کنند (27)؛ از این شلوار بیشتر در عروسی و مهمانی ها استفاده می شود.

پیراهن( جومه )

کندوره

این پیراهن را هم جوان ها می پوشند، هم کهنسالان؛ تنها تفاوت آن برای این دو گروه در مقدار تزیینات کار شده و رنگ آن است (28). در حال حاضر « کندوره » یکی از تن پوش های پیرزنان میناب است و از پارچه های ویل، کلم پیچ، کلیبی ساخته می شود. ای تن پوش دو نوع ساده و زینتی دارد. این پیراهن راحت ترین پوشش بانوان است و به علت گشادی و فراخی آن در تابستان ها بیشتر استفاده می شود. قد این پیراهن تا زیر زانو بوده و یک زیربغلی بزرگ، دام و آستین را به هم پیوند می دهد. یقه ی پیراهن بسیار دراز بوده و با انواع نوارهای رنگین تزیین می شود و در تزیین درازا و پهنای پیراهن نیز از این نوارهای رنگی استفاده می کنند.
برای دوخت کندوره ی تابستانی از پارچه های نخی استفاده می کنند. نواردوزی روی پارچه های نخی کلفت تر دوخته می شود و بعد آن را روی کندوره ی نخی می دوزند. در دوخت کندوره بیشتر از پارچه های ساده استفاده می کنند. بیشترین رنگ های مورد استفاده برای کندوره، قرمز، بنفش روشن و رنگ های آبی و سبز که مخصوص عروسان است.
قد کندوره تا نزدیک زانو می رسد. این پیراهن دارای آستینی بلند و یقه ی گرد است، که در جلو دوخته می شود. عرض آن 80 تا 90 سانتیمتر است. از کنار یقه تا پایین ( اواسط جلوی دامن ) حاشیه ای پهن و رنگی به آن اضافه می کنند که گلابتون دوزی یا خوس دوزی می شود. زیر یقه تا نزدیک کمر دارای چاکی است که با دکمه ها و بندینک های پارچه ای ( دکمه ی هلکنا ) بسته می شود و اطراف آن نیز همان تزیینات دور یقه ادامه می یابد. کندوره ی ساده ی بدون چین، یک تکه از کندوره ی چین دار کمتر است، که آن هم تکه ی چین دار پایین دامن کندوره می باشد (29).

سب:

بعضی از زنان هرمزگان در گذشته، « سب » را که نوعی پوشش زنانه است، بر روی لباس کندوره می پوشیدند. این لباس از منظر شکل شبیه لباس بلوچی است و تنها تفاوت آن در نوع پارچه است، زیرا « سب » از پارچه ی توری دوخته می شود و دارای تزییناتی خوسی همانند جلبیل است. سرآستین و دور یقه ی « سب » حاشیه ای پهن دارد که با تزیینات فراوان دوخته می شود. از این رو آن را بر لباس کندوره می پوشند تا جلوه ای خاص به کندوره دهد.
این پوشش احتمالاً از عرب ها، بخصوص مردمان عمان گرفته شده و تاجرانی که در گذشته به عمان سفر می کردند به عنوان سوغات به این خطه وارد کرده اند (30).

پیراهن شیلا

( جومه ی سیاه، جومه ی شهرکی ):نام این پیراهن از پارچه ی کرب مشکی که شیله ( « چیله » یا « شیلا » ) نام دارد، گرفته شده است (31). پیراهن شیلا دارای آستینی گشاد و بلند است، که این گشادی آستین تا مچ دست می رسد. ارتفاع و بلندی این پوشش زنانه تا روی زانو است. این لباس نیز مانند سایر لباس های زنانه دارای تزیینات منحصر به خود است. برای تزیین این پیراهن معمولاً از تکه های قرمز و سبز پارچه استفاده می کنند و از بالا تا پایین آن را می دوزند. در زیر آستین به صورت یک مثلث از پارچه های رنگی دوخته می شود؛ یقه ی آن بسته است و دارای چاکی در حدود 15 تا 20 سانتی متر در جلوی سینه است، که با دکمه ای در بالا بسته می شود (32).

پیراهن بلوچی:

پیراهن بلوچی تن پوش اصلی منطقه ی جاسک است و از آنجا که مردم این منطقه به زبان بلوچی صحبت می کنند و همچنین به دلیل مشابهت لباس های آنان با لباس زنان بلوچ، به این نام خوانده می شود (33). این لباس با تفاوت هایی که در نوع تزیینات دارد، با لباس های بلوچ های مناطق دیگر تمایز داده می شود. از نظر ظاهری، این پیراهن گشاد و از جنس نخ است، بلندی آن تا پشت پا می رسد، به صورت مربع شکل دوخته می شود و دارای برش هایی بر رو است. تزیینات به صورت مستقیم بر روی این لباس دوخته می شود.

پیراهن بستکی ( پیراهن زری )

:پیراهن زری یکی از تن پوش های زنان هرمزگان، بخصوص منطقه ی بستک در دوران گذشته بوده است. از نظر شکل ظاهر، پیراهنی است کوتاه با دامنی چین دار، دوخته شده با پارچه ی طرح دار و بدون تزیینات اضافی بر روی آن. این پیراهن به همراه شلوار ساده ی دم پا گشاد مورد استفاده ی زنان بستک هرمزگان بوده است.
پوشش دیگر بستک، دامن گشاد با بلوزهای کوتاه تا روی کمر و چاکدار است. این دامن در انتهای خود تزیینات زیبایی دارد. دامن کوتاه پرچینی که در این منطقه پوشیده می شود، در حالت باز شده ی دولا بسته، یک نیم دایره ی کامل را تشکیل می دهد. این دامن معمولاً با پارچه ی گل ابریشمی دوخته می شود و در انتهای دامن به ترتیب از پایین: یک تکه پارچه ی رنگی، یک ردیف نوار کله قندی، نوار چشمی و زری دوخته می شود. این تزیینات در دامن های مختلف ممکن است متفاوت باشد ولی ترتیب قرار گرفتن آن همیشه به یک شکل است (34).

پیراهن درتوجانی:

پیراهن « درتوجانی » آستینی ساده و یقه ای گرد دارد، چاکی نیز در جلوی سینه دارد و در زیر یقه دارای یک لایه می باشد. روی لبه ی یقه و چندین سانتی متر زیر چاک، دورتا دور، نوارهای رنگی بافت محل دوخته می شده است و گاهی با سکه های نقره آن را تزیین می کردند. قد جامه به دلخواه از بالای زانو تا پایین زانو می باشد. جامه از دو پهلو دارای چاک است. چون حلقه ی آستین این لباس برش نمی خورد، برای اینکه درزها پاره نشود، یک تکه پارچه ی لوزی شکل و تقریباً به اندازه ی کف دست زیر بغل اضافه می کردند، که دو ضلع آن به آستین و دو ضلع دیگر آن به تنه ی جامه دوخته می شده است (35).

پیراهن کمرچین:

پیراهن « کمرچین » که در گذشته یکی از پوشش های مورد استفاده ی زنان هرمزگان، بخصوص میناب و بندرعباس، بوده است، از چند تکه ی به هم متصل دوخته می شد: آستین که شامل دو تکه آستین و سرآستین می شد، بالاتنه، کمر، یقه و کمری که روی آن تزیین می شد، دو تکه دامن و یک بالای تزیینات که در واقع چین زیر دامن بود و دو برابر گشادی دامن می باشد و پایین این اتصال با تزیینات پوشیده می شد و تکه ی آخر در زیر تزیینات دوخته می شد، که چین دار بود. این تزیینات در دور یقه، روی کمر، نرسیده به انتهای پیراهن و محل اتصال چین و سرآستین بوده است.

لباس عربی

لباس عربی، بیشتر در جزیره ها و روستاهای آن مورد استفاده قرار می گیرد. این لباس حالت ساده و بلند دارد و دور یقه و آستینش با گلدوزی تزیین می شود. برای دوخت این لباس از پارچه ی دلخواه استفاده می کنند. این لباس کاملاً گشاد است، آستین هایی بلند و دامنی گشاد دارد که برای فصل تابستان مناسب است.

لچک

« لچک » نوعی کلاه برای پوشش سر است که در گذشته خانم ها برای نگه داشتنِ دستار بر روی سر و حفظ زیبایی و لطافت موی سر و آرایش استفاده می کردند. همچنین از این وسیله برای نگهداری از سوزن خیاطی در قسمت های زیرین آن جهت در دسترس بودن سر نخ سوزن نیز استفاده می شده است. لچک از یک بند و تنه ساخته می شود. در قسمت زیرین و قسمت روی کار، بند لچک با زری ( تلی ) تزیین می شود و قسمت تنه ی آن عبارت است از دو قطعه ی پارچه ی مستطیل نیم دایره شکل، با دو رنگ کاملاً متفاوت، که به آن ها شیله و اطلس می گویند. روی هر قطعه از پارچه ها با نوارهای رنگی تلی، بشکی و بادله زینت داده می شد. برای پوشیدن لچک ابتدا بند آن را در زیر چانه قرار می دادند و سپس قسمت هلالی شکل پشت لچک را از طرف پیشانی به پشت سر می کشیدند تا اینکه لچک محکم بر روی سر قرار گیرد. امروزه عده ی کمی از پیرزنان از این سرپوش استفاده می کنند. همانطور که گذشت، لچک بر دو نوع است: لچک بازاری و لچک سفارشی.

لچک بازاری:

ساده، کم هزینه، بدون زیورآلات و مخصوص طبقات کم درآمد بود. نوارهای تزیینی چون « زری غولی (36) »، « زری قالب (37) » و « زری گل پسته ای » را به ترتیب و سلیقه ی خاص بر روی لبه ی لچک می دوختند.

لچک سفارشی:

برای دوخت لچک سفارشی از پارچه های گران بها و زیورآلات گران قیمت مثل اشرفی، مروارید، یاقوت و فیروزه استفاده می کردند. این زیورآلات بر روی لچک دوخته می شد. گلابتونی که بر روی لبه ی هر لچک سفارشی دوخته می شد 7/5 مثقال بود. البته میزان سکه های غازی و اشرفی روی لچک بستگی به توان مالی و خواسته ی افراد داشت. مشتری لباس های سفارشی، افراد ثروتمند و متمکن بودند (38).

برقع

درگذشته تمام بانوان میناب و سایر شهرهای استان برای پوشاندن چهره ی خود از بیگانگان و نامحرمان و همچنین محفوظ ماندن از گرمای نور خورشید، از نوعی حجاب به نام « برقع » یا « نقاب » استفاده می کردند که اهالی بدان « برکه » می گویند، اما در سال های اخیر استفاده از این پوشش به تدریج کم شده و بیشتر زنان میانسال بر چهره می زنند. جنس برقع از پارچه های کتانی است و در قسمتی از آن، که به هنگام پوشیدن روی بینی قرار می گیرد، از مقوا یا چوب باریک استفاده می کنند. برقع تمامی صورت را پوشانده و فقط چشم ها دیده می شود. برقع را در هنگام خوردن و آشامیدن و آن هم زمانی که مرد نامحرمی در آن حوالی نباشد، بالا می زنند. برقع یا نقاب از جنس پارچه ی سیاه و گاه چرمی و ظریف به شکل نیم دایره و به اندازه ای که پهنای صورت فرد را بپوشاند، ساخته می شود. انحنای این نیم دایره به پایین قرار می گیرد و برقع را بند می زنند و می پوشند. رنگ و طرح برقع نشان می دهد که شخص استفاده کننده ی برقع متعلق به چه شهر، طایفه و منطقه ای از استان هرمزگان است و همچنین از روی رنگ برقع می توان تشخیص داد که صاحبش ازدواج کرده یا نکرده و یا بیوه است. درمیناب خانم های جوان متأهل و تازه عروسان از برقع هایی به رنگ قرمز استفاده می کنند؛ رنگ برقع های زنان متأهلِ مسن تر و بچه دار، نارنجی است و خانم های پیر و زنان بیوه از برقع های مشکی استفاده می کنند. به ظاهر منشأ اصلی برقع یونان بوده و از آنجا به اسپانیا و سپس به سرزمین بربرها (39) و کرانه های عربستان، عمان و دریای پارس انتقال یافته است. زنان فنیقی نیز روی خود را با حجابی به رنگ قرمز می پوشاندند. بعضی ها نیز بر این باورند که پرتغالی ها برقع پوشی را در کرانه های دریای پارس رواج داده اند.
برقع انواعی دارد: برقع بندری، برقع بلوچی، برقع قشمی و برقع محلی.

برقع بندری:

« برقع بندری »، روبندی به رنگ زرد طلایی و مخصوص زنان بندری است که البته چون زنان مینابی آن برقع را می سازند، بالطبع آن ها نیز از این نوع برقع استفاده می کنند. این برقع ارزان قیمت است.

برقع بلوچی:

این برقع خود سه نوع است: برقع دختران؛ برقع زنان؛ برقع بیوه زنان.
برقع دخترانه از یک تکه پارچه سیاه رنگ ساخته می شود و با نخ ابریشمی گل دوزی می شود.
برقع زنان شوهر دار از پارچه ی سیاه رنگ است که سرتاسر آن با نخ ابریشمی قرمز گل دوزی می شود و یک دست قرمز است. زنانی که کمی پا به سن می گذارند، ابریشم برقع شان کمتر از برقع زنان جوان است. زنان شوهر مرده برقعی به کار می برند که یک نوار ابریشمی قرمز رنگ به عنوان بیوه بودن به برقع آن ها دوخته می شود.

برقع قشمی

« برقع قشمی » مخصوص زنان جزیره است. محل چشم های این برقع بسیار بزرگ است به شکلی که گونه های زنان از پشت برقع هویداست.

چادر

در یک قرن اخیر زنان هرمزگانی بنا به توانمندی مالی خود از چادر با پارچه های گوناگون از نظر جنس، رنگ و قیمت استفاده می کنند، اما به مرور زمان این پوشاک دستخوش تغییر شده است (40). پارچه هایی که هم اینک به عنوان چادر در بین خانم ها رواج دارد عبارتند از: شیله، شیله ی نیم طاقه، شیله ی بند زرد، شیله ی بند سبز، شیله ی نیم فاخ براق، اطلش، کیش، ویل، ژورژت، سوفن، ویل لندنی ( وال لندنی )، ویل گل ابریشمی.
بیشتر عروسان و نوعروسان از چادر ویل گل ابریشمی سبزرنگ استفاده می کنند. چادر عروس ها حاشیه ای زیبا داشت و پشت آن با اشرمه ( یک نوع زری ) تزیین می شد. عروسان و نوعروسان علاوه بر چادر گل ابریشمی، از چادر سوفن ساده ی سبز رنگ با تزیینات خوس و گلابتون و پولک و بوته دوزی هم استفاده می کردند و در روزها و شب های عروسی آن را می پوشیدند. در موقع حنابندان، تمام بدن به استثنای دست ها و پاها، آن هم تا مچ، در زیر چادر سبز رنگ، مستور و پوشیده می شد (41).
زنان بندری بنا به اعتقاد عمیق دینی و مذهبی و نیز برای مستور و محجوب بودن، چادر را در موقعیت های مختلف، با توجه به حفظ وقار خود، به چند شیوه می پوشند که معروف ترین آن ها عبارتند از: کول زدن، لانیم لا زدن، بلوطه زدن و کمربسته. در زیر شیوه ی پوشیدن هر کدام توضیح داده شده است:

کول زدن:

در روش « کول زدن »، بعد از اینکه چادر به روی سر انداخته شد، سمت راست آن، از روی چانه یا از زیر آن به دور سر و گردن پیچیده می شود، در سمت چپ صورت از قسمت زیرگوش چپ تا زیر فک آورده و دنباله ی آن را در زیر لبه ی قسمت چانه قرار می دهد تا چادر محکم نگاه داشته شود و تمام لباس در زیر چادر مستور بماند.

لانیم لا:

پوشیدن چادر به صورت لانیم لا زدن بدین گونه است که ابتدا آن را بر روی سر می اندازند تا لبه ی چادر به طور آزاد از دو طرف بر روی پشت پاها قرار گیرد، آنگاه یک طرف چادر را از سمت راست بر روی دوش ( شانه ی چپ خود می اندازند و یک طرف دیگر به حالت آزاد می ماند، به گونه ای که زنان راحت می توانند با آن راه برود یا بنشینند (42). زنانی که به این شیوه چادر به سر کرده اند در راه رفتن عجله داشته باشند، یک لا از سمت چپ را که نیم لا نشده، بر پشت دست چپ قرار می دهند و با انگشت کوچک نگه می دارند تا مانع راه رفتنشان نشود. شیوه ی دیگر چنین است که قسمت چپ چادر را در زیر بغل چپ نگه می دارند و به راه رفتن خود ادامه می دهند. در روش سوم نیمی از چادر را که در سمت چپ آویزان است، جمع کرده و در دست چپ خود قرار می دهند و با شتاب راه می روند.

بلوطه زدن:

« بلوطه زدن » نیز نوعی « کول زدن » است با این تفاوت که در کول زدن یک طرف چادر از زیر یا روی چانه بر روی سر کشیده می شود اما در موقع بلوطه زدن، چادر، تمام چانه و دهان تا روی بینی و حتی زیر چشم ها را می پوشاند و این طریق چادر پوشیدن را بلوطه گویند (43).

چادر کمربسته:

« چادر کمربسته » از کمر به پایین همانند دامنی بود که بلندی آن تا روی قوزک و پشت پا می رسید و قسمت بالاتنه را مثل چادر معمولی می پوشیدند. این نوع چادر معمولاً مخصوص زنان حیدرآبادی ساکن بندرعباس بود و امروزه هم عده ای از ذاکران (44) قدیمی دیده می شوند که از چادر کمربسته استفاده می کنند ولی تعدادشان خیلی کم است، به گونه ای که می توان گفت امروزه شیوه ی چادر کمربسته از رونق افتاده است (45).

لباس گلابتون دوزی و برقع زنان درگهانی

چادر بندی

سرآستین لباس زنان قشمی بافته شده از سیم نقره و ابریشم ( پیراهن اطلس )

شلوارهای زری دوزی شده و نخ دوزی زنان قشمی

انواع شلوارهای بندری

خوسی لنگه ای

گل اطلس با نقش پاپتون

برقع بلوچی ابریشمی

محل نصب حلقه ی برقع طلایی و بند برقع

برقع زنان جزیره ( برقع جزیره ای )

نحوه پوشیدن لچک

لچک سفارشی

لچک سفارشی که به سکه های تزیین شده بر دور آن « کچاچه » گویند و در وسط لچک، ماهک که از طلا است، آویزان شده است

انواع لچک بازاری از نمای پشت سر و جلوی پیشانی

سکه های طلا در لبه ی لچک رمچاهی

جلوی ، اشرفی فتحعلی شاهی

ماهک برای تزئین پیشانی عروس
شیب

بافت گلیم از موی بز و پشم گوسفند در جزیره ی قشم

گلیم بافته شده از موی بز و پشم گوسفند که به خورجین تبدیل شده و برای حمل بار با حیوانات استفاده می شود

نمونه ی تزیین گل بالا باکمه دوزی نخ، گلابتون و پولک

نمونه ی تزیینات گل اطلسی

پی‌نوشت‌ها:

1. کارشناس ارشد ادبیات فارسی؛ نویسنده، روزنامه نگار و مدرس دانشگاه.
2. دُزی، راینهارت پیتر آن:
فرهنگ البسه مسلمانان، ترجمه ی حسینعلی هروی، تهران: دانشگاه تهران، 1345، ص 4.
3. متین، پیمان:
پوشاک ایرانیان، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1373، ص 7.
4. همانجا.
5. متن، پیمان:
پوشاک ایرانیان، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1383، ص 13.
6. همانجا.
7. مصاحبه با مشهدی حسین ذاکری، هفتاد و هشت ساله، از اهالی روستای تمبک، تابستان 1387.
8. نقل به مضمون از افادت شفاهی آقای فرهاد ذاکری، ساکن روستای روتان، شهرستان سیریک، آبان 1387.
9. « جلبیل » jelbil: در گویش محلی به روسری، « جلبیل » می گویند که از همان « جلباب » فارسی گرفته شده است و در داستان سمک عیّار، اثر فرامرز بن خداداد از این واژه به وفور استفاده شده است.
10. سعیدی، سهراب:
فرهنگ مردم میناب، تهران: ائلشن، 1386، ص 317.
11. سعیدی، سهراب:
پنج شنبه بازار و صنایع دستی میناب، قم: دارالتفسیر، 1387، ص 119.
12. « نخ موش » به عمل آهار دادن نخ ها به وسیله ی محلول رقیق آرد و آب گفته می شود. عمل جوشاندن و خشک کردن نخ ها سه روز تکرار می شود.
13. داربلندا ( darebolanda ): در گویش محلی به چوب دار می گویند و داربلند به معنی چوب بلند است.
14. سعیدی: پنج شنبه بازار و صنایع دستی میناب، پیشین، ص 79.
15. خطیبی زاده، محمد:
پوشش مردم هرمزگان، جلد اول، زنان، شیراز: ایلاف، 1389، ص 15.
16. par.
17. سنگ صفله: سنگی است که با آن روی رخت می کوبند تا مرتب شود.
18. کمب kamb: وسیله ای دایره شکل از جنس تخته که اول به صورت کمان است و زنان محلی به هنگام کار آن را خم کرده، به صورت دایره درمی آورند. این دایره ی توخالی، حلقه مانند است. دور این حلقه را با پارچه تزیین می کنند ( می پیچند ) و بعد پارچه ای که قرار است نقش و نگار به روی آن نقش بندد را بر روی کمب ( kamb ) می گذارند و با کش می بندد و شروع به کار می کنند. کمب در واقع یک نوع وسیله ی کار است.
19. kolibi
20. به ملحفه در گویش محلی « کیس » kis می گویند.
21. خطیبی زاده، پیشین، ص 16.
22. همان، ص 17.
23. همانجا.
24. همانجا.
25. همان، ص 19.
26. شک ( Sak ): از پهن ترین انواع بافت ها در تزیین است. « این هنر به وسیله ی نوعی هاون چوبی که « جوغن » نام دارد و چند قرقره ی مخصوص که به « قالب » معروف هستند و یک بالشتک استوانه ای شکل پارچه ای انجام می شود. نحوه ی کار به این صورت است که بالشتک را روی جوغن گذاشته و چهار قرقره کاموا و یک قرقره نخ خوس را با سوزن بر روی بالشتک می آویزند که مطابق طرح و نقش، دو قرقره نخ کاموا در طرفین و یک قرقره نخ خوس در وسط قرار می گیرد ( صفا ایسینی، شایا: پوشاک زنان هرمزگان، تهران: روشنگران و مطالعات زنان، 1389، ص 50 ).
27. برای دوخت این شلوار که به وسیله ی « زری » ( تلی ) تزیین می شود به چرخ دوخت خیاطی نیاز است. در این حالت، طرح زیر پارچه قرار می گیرد و روی ( سرپارچه ) آن زری دوزی می شود.
28. صفا ایسینی:
پیشین، ص 62.
29. همانجا.
30. همان، ص 62.
31. همانجا.
32. همانجا.
33. همان، ص 66.
34. همان، ص 68.
35. همان، صص 68-69.
36. « زری غولی »: زری یک خوسه با شش قالب که هر قالب از سه رشته نخ سیاه و یک قالب آن با خوس سفید یا زرد یا سرخ یا طلایی بافته می شود.
37. « زری قالب »: نخ های مخصوص شک و زری بافی، کامواهای رنگی دو، سه و چهار رشته ای ( بسته به نوع بافت ) و خوس های زرد و سفید است که برای راحتی و سرعت در کار، دور این قالب ها می پیچند.
38. خطیبی زاده، پیشین، ص 12.
39. « بربر » اقوام بدوی بودند که به امپراتور روم حمله کردند. اروپاییان به مردم کشورهای شمال آفریقا از جمله الجزایر، تونس و لیبی، « بربر » می گفتند. به نظر می رسد به مردم تونس نیز « بربر » گفته اند.
40. خطیبی زاده، پیشین، 72.
41. همان، ص 73.
72. همانجا.
43. همانجا.
44. در اکثر شهرهای هرمزگان از جمله میناب، رودان، بندرعباس و قشم، در روزهای دوشنبه شب و جمعه شب در حسینیه ها، مراسم روضه خوانی و نوحه خوانی برگزار می شود. قبل از اینکه ملای محلی بر بالای منبر رود، چند نوحه خوانده می شود به این صورت که یک نفر نوحه می خواند و بقیه سینه می زنند و جواب می دهند. به این پاسخ دهندگان « ذاکر » می گویند.
45. همان، ص 74.کتابنامه : 
1. دُزی، راینهارت پیتر آن:
فرهنگ البسه مسلمانان، ترجمه ی حسینعلی هروی، تهران: دانشگاه تهران، 1345.
2. خطیبی زاده، محمد:
پوشش مردم هرمزگان، جلد یک زنان، شیراز: ایلاف، 1389.
3. زنده دل، حسن:
مجموعه راهنمای جامع ایران گردی، تهران: ایرانگردان، 1377.
4. سعیدی، سهراب:
فرهنگ مردم میناب، تهران: ایلشن، 1386.
5. __: پنج شنبه بازار و صنایع دستی میناب، قم: دارالتفسیر، 1387.
6. شریعت زاده، سیدعلی اصغر:
فرهنگ مردم شاهرود، تهران: علمی و فرهنگی، 1371.
7. صفا ایسینی، شایا:
پوشاک زنان هرمزگان، تهران: روشنگران و مطالعات زنان 1389.
8. متین، پیمان:
پوشاک ایرانیان، تهران: پژوهش های فرهنگی، 1383.
منبع مقاله : 
خیراندیش، دکترعبدالرسول، تبریزنیا، مجتبی؛ (1391)، پژوهشنامه خلیج فارس ( دفتر پنجم)، ( بی م )، تهران: خانه کتاب، چاپ اول

Visits: 1563

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا