تاریخچـه شهرستان مینـاب / بـطـور مـفـصـل

                  پیشینه تاریخی مینـاب آنـامیـس

جالبه ، حتما تا آخر بخونید!

تاریخچـه شهرستان مینـاب / بـطـور مـفـصـل

میناب در نقشه امپراطوری ایران زمان افشاریان

برای بزرگنمایی کلیک کنید – میناب در نقشه امپراتوری زمان افشاریان


جلگه میناب بیش از 100 هزار سال قدمت دارد. بنیان شهر میناب را به زمان ساسانیان نسبت می دهند اما بعضی از اسناد تاریخی موجود نشان می‌دهد این شهرستان از قدمتی بیش از 2500 سال برخوردار می‌باشد که بدین منظور می‌توان به سفرنامه نئارخوس (نئارکوس) سردار اسکندر مقدونی مراجعه کرد، این احتمال نیز هست که این شهر در زمان ساسانیان به آبادانی و رونق رسیده است.  

از میناب با نامهای مینو ، مینا ، هرمز ، آنامیس و توسط نئارخوس دریانورد مقدونی در سفر نامه اش  با عنوان هارموز و یا آرموز نام برده شده است.

شاید وجه  تسمیه  میناب ، آب فرآوان و رودخانه پر آب با آب شیرین آن بوده است؛  قدیمی‌ترین نامی که در کتب تاریخی و در زمان هخامنشی از میناب برده شده شهر اورگانا ORGANA بوده است.

میناب یا هرمز بندری آباد در مصب رودخانه میناب بوده است که بوسیله خوری به دریا وصل می‌شده است ، صدها کشتی از سراسر آسیا بخصوص هند و چین ، و آفریقا در بندر هرمز مشغول تخلیه محموله‌های تجاری خود بوده و یا شاهن*بار بادبانها بر کشیده منتظر باد مناسب بوده تا راهی مقصد گردند .
ماکوپولو جهانگرد ونیزی وقتی برای اولین به هرمز قدیم رسید (1272) میلادی از آبادی و رونق تجارت این شهر تعجب نمود و نوشت * : « اگر دنیا انگشتری باشد ، هرمز نگین آن است » ؛
مارکو پولو از هرمز بعنوان شهری آباد و پر رونق یاد می کند . ادریسی جغرافیادان عرب درباره بندر هرمز می‌گوید: « خانه‌ها از سنگ ساخته و گچکاری شده بودند و بعضی خانه‌ها هفت طبقه بودند » ؛ وی در ادامه نوشته؛ « در بازار شهر انواع میوه و سبزی پیدا می شد ، حتی میوه های که فصلشان نبود و از کشورهای دیگر آورده بودند.»
قدیمی ترین اشاره تاریخی به بندر هرمز در نوشته‌های یکی از سرداران اسکندر مقدونی بنام نارخئوس 325 قبل از میلاد می باشد. وی مشاهدات خود از بندر هرمز چنین بیان میکند : « شهری آباد در کنار رودخانه آنامیس و در ساحل هرموزیا و در بخش کرمانیا . » نارخئس از سرسبزی منطقه مُـغِـسـتـان (میناب) تعجب می‌کند و میگوید: « در آنجا همه گونه درخت دیده می‌شود به جز درخت زیتون. »
بخش بزرگی از تمدن بشری در کنار رودخانه‌ها و دلتاها بوجود آمده دلتای نیل در مصر، رودخانه‌های دجله و فرات در عراق ، رودخانه کارون در غرب ایران ، رودخانه‌های سند ، گنگ و جامونا در هند ، مکنگ و یانتسه در شرق آسیا ، هر کدام گهواره تمدن بشری بوده‌اند.
کشف آثار باستانی و اشیای قدیمی اطراف رودخانه میناب (آنامیس) ، خبر از وجود تمدنی چند هزار ساله در این منطقه می‌دهد . منطقه میناب بخاطر حاصلخیزی زمینهای آن ، جریان آب شیرین رودخانه میناب ، ساحلی آرام و بندرگاه طبیعی (خور تیاب میناب) می‌تواند در دل خود نشانی از تمدنی شکوفا و عظیمی نهفته داشته باشد.
خبرگزاری مهر در خبری که به زبان انگلیسی مخابره کرده بود با تیتر درشتی نوشته بود: « کشف شهر مربوط به دوران پارتها در میناب » ؛ همین خبرگزاری در خبری دیگر این بار در بخش فارسی خود ، خبری با این تیتر منتشر نمود؛ « دشت میناب و قدمتی پانزده هزار ساله » ؛ در دنباله این خبرها آمده اشیای سنگی کشف شده متعلق به دوران میان سنگی است که به حدود پانزده هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می‌گردد.
در کاوش‌ها همچنین به سفال‌ها و آثاری دست یافتند که مربوط به دوران ؛ اشکانی ، قرون اول و پنجم هجری دوران تیموری و صفویه و… می‌باشند؛ و در ادامه خبر می‌خوانیم:
«یک تیم متشکل از باستان شناسان انگلیسی و ایرانی که مشغول کاوش در منطقه میناب بودند اتفاقی به آثار شهر باستانی دوران پارتها برخوردند. »
اشاره به و جود شهرهای باستانی در منطقه تنگه هرمز و مغستان (میناب) ، برای اولین بار توسط سرهنگ لویس انگلیسی که مشغول خدمت در بوشهر بود ، همچنین سِر ارلن استین و الکساندر ویلیم سون مطرح گردید. بندر هرمز قدیم یکی از این مکان‌ها بود.
بندر هرمز قدیم در 10 کیلومتری جنوب غرب شهر فعلی میناب و 15 کیلومتری ساحل دریا واقع شده بود و از طریق خوری به دریا وصل بود ، این خور اکنون قابل کشتیرانی نیست.
دخالت ماموران کرمان و فارس در امور داخلی هرمز (که تقریبا مستقل بود) و تحریک حاکمان هرمز به جنگ علیه یکدیگر و از طرفی حمله مقرر سواران تارتار و بیم از حمله تیمور به بندر هرمز ، باعث گردید حدود سال 1300 میلادی امیر بهاالدین عیاض که به کمک اتابکان فارس * به قدرت رسیده بود ، با خرید جزیره جرون از حاکم فارس ، تمام امور اداری و تجاری از بندر هرمز در میناب به این جزیره انتقال دهد و نام هرمز بجای جرون بکار برده شود .
بعلت نخلستان‌های وسیع در منطقه میناب ، در نوشت‌ها و نقشه‌های قدیمی از این منطقه بعنوان مغستان نام برده شده است . مُـغ (نـخل) یک کلمه اصیل فارسی است و در هرمزگان و زبان بندری وسیعا استفاده میشود. بنا به بعضی نوشته‌ها کلمه هرمز در اصل هرمغ بوده که بعدها به هرمز تغییر پیدا می‌کند .
ادریسی ، بلاذری ، اصطخری ، عارف ، ابن بطوطه و مارکوپولو در نوشتهای خود از بندر هرمز و منطقه مغستان بعنوان منطقه آباد ، سرسبز با بازارهای پر رونق در شمال خلیج فارس یاد میکنند.

پنجشنبه بازار میناب با قدمتی چند صد ساله خود هنوز یکی از بازارهای مهم محلی است که از دوران گذشته بجا مانده است. پنجشنبه بازار میناب نمایشگاهی است از انواع کارهای دستی، هنری و فرهنگی شرق هرمزگان.
کمتر جایی را در ایران شما می‌توانید پیدا کنید که در یک روز و در یک جا شاهد چنین تنوعی باشید.

(برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به مقاله پنجشنبه بازار میناب در همین وبلاگ)
پ.ن:

* این گفته مارکو پولو و نوشتهای که در رابطه با بندر هرمز (میناب) گفته شده ، در بعضی نوشتها به اشتباه به جزیره هرمز اطلاق نموده اند. در صورتی که جزیره هرمز از سال 1300 میلادی به بعد آباد و عالمگیر میشود.

* شاهن= پــر  – بار زده ، در اصطلاح لنج داری بکار می رود.

* اتابکان فارس (قرن هفتم هجری، سیزدهم میلادی) به فرمان‌ روایی امیران کیش پایان دادند،  و جزیره‌ هرمز را مرکز بازرگانی دریایی کردند،  آثار تاریخی زیادی در جزیره هرمز باقی مانده است.  اتابک ابوبکر سعد زنگی در پنجمین سال زمامداری خود،  به خلیج فارس لشکر کشید و عمان و بحرین و کیش و سواحل خلیج فارس را از حدود بصره تا سواحل هند تصرف کرد،  و در عصر حکومتش بندر هرمز مهم ترین بندر تجارتی خلیج فارس شد.  پیش از کشف دماغه‌ امید نیک،  خلیج فارس برای بازرگانان که در خرید و فروش ادویه و ابریشم و دیگر کالاها جهت ارسال به اروپا بودند،  اهمیت بساری داشت.  تجارت از راه خلیج‌ فارس به دجله و سپس از میان‌ رودان و بادیه شام به بندر های سوریه در ساحل شرقی مدیترانه انجام می‌ گرفت،  و بازرگانان ونیزی و یونانی و رومی کالاها را از این بندرها به اروپا می ‌بردند،  در این زمان اروپا وارد دنیای پیشرفته تر بورژوازی نو پدید می شد.
  • اتابکان فارس (قرن هفتم هجری، سیزدهم میلادی) به فرمان‌ روایی امیران کیش پایان دادند، و جزیره‌ هرمز را مرکز بازرگانی دریایی کردند، آثار تاریخی زیادی در جزیره هرمز باقی مانده است. اتابک ابوبکر سعد زنگی در پنجمین سال زمامداری خود، به خلیج فارس لشکر کشید و عمان و بحرین و کیش و سواحل خلیج فارس را از حدود بصره تا سواحل هند تصرف کرد، و در عصر حکومتش بندر هرمز مهم ترین بندر تجارتی خلیج فارس شد. پیش از کشف دماغه‌ امید نیک، خلیج فارس برای بازرگانان که در خرید و فروش ادویه و ابریشم و دیگر کالاها جهت ارسال به اروپا بودند، اهمیت بسیاری داشت. تجارت از راه خلیج‌ فارس به دجله و سپس از میان‌ رودان و بادیه شام به بندر های سوریه در ساحل شرقی مدیترانه انجام می‌ گرفت، و بازرگانان ونیزی و یونانی و رومی کالاها را از این بندرها به اروپا می ‌بردند، در این زمان اروپا وارد دنیای پیشرفته تر بورژوازی نو پدید می شد.

( برای اطلاعات بیشتر در زمینه تاریخی رجوع کنید به وبلاگ شخصی انوش راوید: ارگ)

بخش‌هایی از ماجراهای تاریخی خلیج‌فارس و تصرف هرمز:

آنامیس در نقشه هخامنشیان

برای بزرگنمایی کلیک کنید – نقشه میناب در زمان امپراتوری هخامنشیان


 

      پرتغالیـها بعد از کشف راه دریای هندوستان برای اینکه ارتباط خود را با این نواحی زرخیز حفظ نمایند مصمم شدند تجارت بین بنادر و سواحل اقیانوس هند را که تا این تاریخ در دست ایرانیان و اهالی سواحل خلیج‌فارس بود ، تحت نظر خود قرار دهند.   برای رسیدن به این هدف برخورد آنها با امرا و متنفذین محلی اجتناب ناپذیر بود ، و آنها به طرح‌ریزی‌های مختلف دست زدند ، که بسیاری از این برنامه‌ها را در دفاتر دولتی خود ثبت کرده اند ،  و در تمام آنها نام خلیج‌فارس بارها و بارها تکرار شده است.  در شمال‌غربی ایران شکل‌گیری دولت عثمانی و کشور گشایی‌های عثمانی‌ها به کاهش ارتباط اروپایی‌ها با شرق انجامید ، چرا که آنها با سیطره بر ساحل دریای سیاه ، مدیترانه و تسلط بر مصر و حجاز ، نفوذ زیادی بر این راه استراتژیک و بازرگانی پیدا کردند.  بدین ترتیب اروپائیان از دسترسی آسان به کالاهای چینی و ایرانی محروم شدند ، و باید هزینه‌ زیادی می‌پرداختند ، کشمکش‌های بین ایرانیان و عثمانی‌ها نیز بر نا امنی راه‌ها افزوده بود. 

پرتغالی‌ها با این فکر که با دور زدن آفریقا و آمدن به خلیج‌فارس ، کالاهای ایرانی و مروارید خلیج‌فارس را بخرند ،  و آن‌ها را برای فروش به هند ببرند،  سپس ، ادویه و کالاهای هندی را از راه بندر گوا در ساحل هند ، خریداری کنند و با دور زدن دوباره‌ آفریقا به اروپا ببرند.  بنابراین، دریانورد پرتغالی آلفونسو دو آلبوکرک (Albuquerque) در صدد بر آمد دولتی قوی تحت سرپرستی دولت پرتغال در سواحل اقیانوس هند تشکیل دهد ، و برای عملی شدن این نقشه ، جزیره سقوط راه را در سال  1506 م تصرف کرد ، و از طریق دریای عمان به نزدیک مسقط رسید.  در سال 1507 میلادی برای رسیدن به این هدف به جزیره هرمز وارد شد و آن جزیره از سال 1515 تا 1622 به اشغال پرتغالی‌ها درآمد ، پرتغالی‌ها طی سده‌های 16 میلادی توانسته بودند سراسر خلیج‌فارس را زیر نفوذ خود درآورند ، و رفت و آمد کشتی‌ها با اجازه‌ آن‌ها و پرداخت حق گذر انجام می‌شـد.

      آلبوکرک بعد از ویران کردن مسقط خود را به ساحل هرمز رسانید،  در این ایام پادشاه هرمز نوجوانی دوازده ساله به نام سیف الدین بود، که به کمک امرای خود به دفاع از هرمز پرداخت،  ولی سرانجام مغلوب آلبوکرک گردید و چاره‌ای نداشت جز آن که تحت‌الحمایگی پرتغال را بپذیرد.  آلبوکرک بعد از غلبه بر سلطان هرمز در ساحل جزیره قلعه مستحکمی جهت اقامت پرتغالی‌ها بنا کرد،  اگرچه قبل از آمدن پرتغالی‌ها به جزیره هرمز،  سلطان آن محل در اداره متصرفات خود مستقل بود،  لیکن بعد از تاسیس حکومت صفویه،  زمامدار هرمز به شاه‌اسماعیل،  موسس سلسله صفویه،  خراج می‌داد و در حقیقت متصرفات وی قلمرو ایران محسوب می‌شد.  همین که شاه‌اسماعیل اول در 1507 میلادی خراج سالانه هرمز را مطالبه کرد،  سیف‌الدوله به آلبوکرک مراجعه کرد و از او چنین پاسخ شنید،  که هرمز به پادشاه پرتغال تعلق دارد و حاکم جزیره مکلف است خراج سالانه خود را برای کشور پرتغال ارسال دارد.  در 1513 میلادی آلبوکرک به پرتغال احضار شد،  وی در مراجعت خود به هند مطلع گردید،  که در غیبت او شیخ عدن سر به شورش برداشته،  و سلطان هرمز تحت‌الحمایگی شاه‌اسماعیل را پذیرفته است.  آلبوکرک برادرزاده خود را مامور سرکوبی آنها کرد،  و چون وی از این ماموریت نتیجه‌ای نگرفت به بندر گوآ پایتخت هند پرتغال بازگشت،  و آلبوکرک را از جریان امر آگاه کرد.  آلبوکرک در اوایل 1516 م به طرف هرمز حرکت و آنجا را تصرف کرد،  در همین زمان از جانب شاه اسماعیل سفیری نزد وی آمد و سرانجام برای قطع دعاوی بین فرستاده شاه اسماعیل و آلبوکرک معاهده‌ای بسته شد ،  به موجب آن جزیره هرمز خراج گذار پرتغال شد،  و در مقابل پرتغالی ها متعهد شدند،  که با ایرانی‌ها علیه عثمانیها متحد باشند.  با وجود این معاهده، پرتغالی‌ها در 1521م بحرین یعنی ساحل الحسا و جزایر مجاور آن را از تصرف شاه اسماعیل خارج کردند.  شاه اسماعیل از طرفی به سبب گرفتاری‌های داخلی و از طرف دیگر به علت نداشتن کشتی نتوانست از تجاوز های پرتغالی‌ها جلوگیری کند.  وی حتی در شورش‌های بزرگ سال‌های 1521 تا 1523 میلادی که در سراسر سواحل و جزایر خلیج فارس توسط ایرانی ها علیه پرتغالی ها به وجود آمده بود،  هیچ گونه فعالیتی برای قطع ریشه پرتقالیها از خود نشان نداد.

      در سال 1534 میلادی عثمانی‌ها بغداد را تصرف کردند،  به تدریج در احسا و به ویژه در قطیف نفوذ پیدا کردند،  پرتغالی‌ها، در این سال‌ها که به علت بدرفتاری و اعمال ظلم و ستم خارج از اندازه به ساکنان سواحل خلیج‌فارس، دشمنان زیادی پیدا کرده بودند،  با رقابت دولت عثمانی روبه‌رو شدند.  طولی نکشید که در اواخر این قرن کشورهای استعمارگر دیگر اروپا ، از جمله انگلیس و هلند درصدد برآمدند به منابع سرشار کشورهای آسیایی دست یابند . هنگامی که لشکریان به ظاهر شکست‌ناپذیر اسپانیا و پرتغال در سال 1588 میلادی در هم شکست ،  پای بازرگانان انگلیسی و هلندی در اقیانوس هند باز شد.  در سال 1600 تا 1602 میلادی شرکت های انگلیسی و هلندی ، هند شرقی بریتانیا و هند شرقی هلند تشکیل گردیدند ،  شعبه شرکت انگلیسی هند شرقی در سورات تشکیل شد.  در این زمان شاه عباس، که قبلا حق تجارت را به طور کلی به مسیحیان اعطا کرده بود ، طی فرمانی دست کارگزاران شرکت انگلیسی را برای تجارت در خلیج فارس باز گذاشت ، در تمام این اسناد موجود نام خلیج‌فارس ذکر شده است.  در نتیجه شرکت مذکور فعالیت خود را برای فروش پارچه‌های پشمی در بندر جاسک گسترش داد،  متعاقبا کشتی‌های شرکت هند شرقی در سال 1620م در بندر جاسک ، پرتغالی‌ها را به سختی شکست دادند.

      در همین زمان به فرمان شاه‌عباس، امام قلیخان با نمایندگان شرکت انگلیسی به مذاکره پرداخت تا از آنها برای حمله به جزیره قشم و پایان دادن به سلطه پرتغالی‌ها کمک بگیرد.  نمایندگان شرکت نیز، در میناب با امام‌قلیخان عهد‌نامه‌ای بستند و قرار بر این شد که ایرانی‌ها از خشکی و انگلیسی‌ها از دریا به جزیره قشم و هرمز حمله کنند.  بعد از عقد قرارداد ، امام قلیخان ابتدا به قشم حمله برد و آنجا را تصرف کرد ،  سپس قوای متحدین قلعه هرمز را محاصره و تصرف کردند،  با فتح هرمز 1621 میلادی مهم ترین پناهگاه پرتغالی‌ها در خلیج‌فارس ، پس از یک قرن از سلطه پرتغالی‌ها آزاد شد،  و پرچم ایران بر بالای قلعه جزیره به اهتزاز درآمد.  هلندی‌ها قبل از وقایع هرمز چندان توجهی به خلیج‌فارس و بنادر و جزایر آن نداشتند ، آنها تنها به این علت که در هندوستان و جزایر هند شرقی با پرتغالی‌ها رقابت داشتند ، در جنگ هرمز ، چند فروند کشتی به کمک ایرانیها و انگلیسیها فرستادند.  ضمنا سلطه قدیم امرای هرمز،  که از چند قرن پیش در هرمز قدیم (میناب فعلی) و هرمز جدید (جزیره فعلی هرمز) و سواحل عمان ، گاهی استقلال داشتند ، و زمانی دیگر تحت فرمان حکومت ایران و چندی هم تحت حمایت پرتغال و اسپانیا به سر می بردند ، برافتادند.  در جنگ ابتدا الله‌وردی‌خان خوانین لار را که از همدستان پرتغالی‌ها بودند سرکوب کرد ، آنگاه سپاهی را برای تسخیر بحرین مامور کرد.  پرتغالی‌ها نیز در صدد دفاع از بحرین برآمدند،  الله‌وردی‌خان برای کاستن فشار آنها بندر جرون را مورد تعرض قرار داد ، و با به کار بردن این تدبیر از استیلای مجدد پرتغالی‌ها بر بحرین جلوگیری کرد ، و این قسمت اولین نقطه‌ای از سواحل خلیج‌فارس بود ، که پس از یک قرن از تسلط پرتغالی‌ها خارج شد ،  و ضمیمه قلمرو صفویه گردید.  از این زمان به بعد ، هر چند جزیره هرمز به تصرف ایران درآمد ،  اما دیگر رونق بازرگانی سابق خود را باز نیافت.

برگرفته شده از وبسایت جوان مینابی javaneminabi.ir

Visits: 754

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا