مدارک جدید بقایای پارینه سنگی قدیم و میانی از دشت ساحلی میناب

به دست آمدن مدارک جدید از بقایای پارینه سنگی در سواحل شمالی خلیج فارس و دریای عمان و به ویژه تنگه ی هرمز باعث شد که اهمیت این منطقه در فرضیه ی مسیر پراکنش جنوبی روشن تر شود. دشت ساحلی میناب در کنار سایر

نویسنده: عبدالرضا دشتی زاده (1)


نگاهی دیگر به اهمیت تنگه ی هرمز درمهاجرت های ساحلی

چکیده:به دست آمدن مدارک جدید از بقایای پارینه سنگی در سواحل شمالی خلیج فارس و دریای عمان و به ویژه تنگه ی هرمز باعث شد که اهمیت این منطقه در فرضیه ی مسیر پراکنش جنوبی روشن تر شود. دشت ساحلی میناب در کنار سایر مناطق در سواحل جنوبی ایران، در تنگه ی هرمز از راه های ارتباطی در سواحل شمالی دریای عمان است، که در میان ارتفاعات مکران غربی و زاگرس شرقی قرار دارد. در این فعالیت میدانی، پنج محوطه ی روباز پارینه سنگی قدیم و میانی با وضعیت مشترک زمین ریخت شناسی شناسایی شد. به طور کلی مجموعه های میناب با صنعت قلوه سنگی و با یافته هایی چون سنگ مادر- ساطور یک بَر و دو بَر شناخته شد و در کنار آن قطعاتی از صنعت پارینه سنگی میانی در این منطقه مورد مطالعه قرار گرفت.

واژگان کلیدی:پارینه سنگی قدیم و میانی، میناب، مهاجرت های ساحلی.

درآمد:بسیاری از تنگه ها مانند « سوئز » و « باب المندب » در دوره ی پلیستوسن به صورت پل خشکی بودند، که به وسیله ی جوامع پارینه سنگی در مهاجرت های ساحلی مورد استفاده قرار می گرفتند (1). وضعیت افت و خیزهای خلیج فارس حاکی از آن است، که تنها در اواخر دوره ی پلیستوسن پیشروی آب به این منطقه صورت گرفته است (3). این نکته حاکی از آن است که تنگه ی هرمز می توانست به وسیله ی جوامع پارینه سنگی در دوره ی پلیستوسن مورد استفاده قرار گیرد (4). اهمیت تنگه ی هرمز به عنوان آسان ترین راه اتصال شبه جزیره ی عربستان به قسمت های آسیای جنوبی و به ویژه شبه جزیره ی هند در کنار فرضیه ی مسیر پراکنش جنوبی (5) روشن تر می شود.
به نظر می رسد به دست آمدن بقایای پارینه سنگی آشولی از قسمت های مختلف شبه جزیره ی عربستان، هند و درکنار آن بقایای پارینه سنگی میانی از سواحل دریای سرخ و سرزمین های همجوار باعث شد، که به تنگه ی هرمز نیز در فرضیه ی مهاجرت های ساحلی و خروج از آفریقا توجه شود (6). البته پژوهشگران خارجی همواره به بقایای به دست آمده از « میناب »، « جاسک » و « کنارک » در مکران جنوبی به وسیله ی تیبو (7) و ویتافینزی (8) در دهه ی 1950 هـ ش. استناد می کردند (9). ولی در واقع هیچ مطالعه ای پس از انقلاب و خروج باستان شناسان خارجی از ایران در این منطقه صورت نگرفت. دشت میناب تنها شاهد یک مطالعه ی زمین شناسی بود که به وسیله ی تیبو در سال 1350هـ ش انجام شد، که طی آن بقایایی از پارینه سنگی قدیم، میانی و فراپارینه سنگی به دست آمد ( شکل شماره ی: 1، 5 ) (10). البته یک مجموعه ی کوچک چند قطعه ای سنگ مادر- ساطور از اطراف روستای « گوربند » در شمال شرقی میناب در بررسی های شیرین عقیلی و همکارانش در سال 1384 به دست آمد، که از لحاظ ریخت شناسی مربوط به پارینه سنگی میانی شمرده شد (11).
بررسی پارینه سنگی تنگه ی هرمز به دنبال بررسی دشت « جم » و « ریز » بر اساس فرضیه ی مهاجرت مسیر جنوبی طی سال های 1387- 1389 با مجوز و همکاری « اداره ی کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان هرمزگان » آغاز شد که طی آن سه منطقه ی « رودان »، « میناب » و جزیره ی قشم برای مطالعه انتخاب شدند ( شکل شماره ی 1 ) (12). شناخت فرهنگ های پارینه سنگی با توجه به فرضیه ی مهاجرت ساحلی، شناسایی محوطه های مستعد جهت کاوش و ثبت محوطه ها به منظور حفاظت آن ها از اهداف اولیه ی این فعالیت های میدانی محسوب می شود (13).
بررسی دشت میناب به عنوان اولین منطقه ی مورد مطالعه در تنگه ی هرمز در بهمن ماه 1387 طی یک هفته انجام شد، که البته قسمت های زیادی از این منطقه به ویژه در مناطق ساحلی به دلیل انباشت نهشت های هولوسن و آبرفت زیاد مورد توجه قرار نگرفت. باتوجه به نقشه ی زمین شناسی و وجود منابع سنگی و ایستا بودن رسوبات، قسمت های جنوبی رشته کوه زندان جهت بررسی انتخاب شد.

وضعیت کلی جغرافیایی و زمین ریخت شناسی منطقه ی مورد مطالعه:دشت های سواحل شمالی دریای عمان به وسیله ی رشته کوه های مکران محدود می شوند. دشت های میناب، جاسک، کنارک از دشت های مهم این منطقه به شمار می آیند. استان هرمزگان قسمت های شمالی و غربی- شرقی تنگه ی هرمز را فرا گرفته است. این استان دارای دشت های میان کوهی متعددی مانند رودان و حاجی آباد است که دشت های ساحلی میناب و جاسک در ناحیه ی شرقی آن قرار دارند. دشت میناب در جنوب شرقی بندرعباس دارای 48 کیلومتر طول و 17 کیلومتر عرض است ( شکل شماره ی 2 ). زمین ریخت شناسی این دشت به سه واحد تقسیم می گردد: قسمت نسبتاً مرتفع با ارتفاع 1000 تا 1500 متر از سطح دریا در جهت شمالی و جنوبی؛ قسمت نیمه مرتفع با ارتفاع 500-1000 متر در شمال و جنوب شرقی میناب؛ و ناحیه ی پست و هموار که وسیع ترین بخش دشت را در برمی گیرد و دارای ارتفاع صفر تا 500 متر است (14) (شکل شماره ی 2 ). گسل زندان با جهت شمال غربی- جنوب شرقی از مهم ترین ارتفاعات منطقه محسوب می شود. ارتفاعات دشت ساحلی میناب از جهت شمال شرقی به کوه های زاگرس و از سمت جنوب- جنوب غربی به ارتفاعات مکران منتهی می شود. در واقع این دشت از جهت شمال غربی- جنوب شرقی به ارتفاعات و از جهت شمال شرقی- جنوب غربی به دریای عمان محدود می شود. ارتفاع دشت میناب از سمت شرق به غرب و جنوب غربی کاهش می یابد و حداکثر ارتفاع آن 90 متر ( در نزدیکی روستای گوربند ) است. رودخانه ی میناب مهم ترین رودخانه ی منطقه محسوب می شود، که از به هم پیوستن دو رودخانه ی « جغین » و « رودان » تشکیل یافته است. از دیگر رودخانه های منطقه از سمت شمال شرقی می توان به رودخانه های « جلالی »، « حسن لنگی »، « جو محله »، « کارین » و « کارگر » اشاره کرد (15) (شکل شماره ی: 2 ). به طور کلی این دشت در مجاورت یک راه ارتباطی میان دریای عمان و مکران غربی و زاگرس شرقی به شمار می رود.

توصیف کلی محوطه های شناسایی شده:در دامنه ی کوه زندان و قسمت همجوار آن تعداد پنج محوطه ی روباز شناسایی شد که تقریباً همگی دارای وضعیت مشترک زمین ریخت شناسی بودند ( شکل شماره ی 2 ). تمامی محوطه های روباز ( چاه اسماعیل، چاه شیرین و گوربند 1و 2 ) به غیر از محوطه ی « حسن لنگی » در ارتفاع 55 تا 60 متری و در دامنه ی شرقی رشته کوه زندان و یا کوه های کم ارتفاع منتهی به رشته کوه زندان با جهت شیب غربی- شرقی قرار داشتند ( تصویر شماره ی 1 و2 ). البته ناگفته نماند که تیبو و همکارانش یافته های سنگی را بر روی تراس های رودهای « کارین » و « کارگر »، در جنوب شرقی میناب و در میان منطقه ی دامنه ی کوه زندان و سواحل تنگه ی هرمز و در ارتفاع 25 تا 50 متری برداشت کردند (16).
نکته ی بسیار مهم در مورد وضعیت زمین شناسی و زمین ریخت شناسی محوطه های پارینه سنگی جنوب مکران این است که به خاطر عدم وجود فعالیت کارستی در کوه مکران با تشکیلات مارنی تمامی محوطه های پارینه سنگی به صورت محوطه های روباز می باشند.

ویژگی صنایع سنگی برداشت شده:در بررسی اخیر بیش از پنجاه قطعه یافته ی سنگی از محوطه های شناسایی شده برداشت گردید. منابع سنگی محوطه های « چاه اسماعیل »، « چاه شیرین » و « گوربند (1) » به صورت یکسان و همگی تقریباً از سنگ های رسوبی تشکیل یافته بودند. ولی یافته های محوطه ی « گوربند (2) » و « حسن لنگی » در منبع سنگی دارای تنوع بودند که شامل کوارتز، سنگ های آتشفشانی و سنگ های رسوبی می شدند. از سه محوطه ی نامبرده هیچ تراشه و ابزار تراشه ای به دست نیامد و سنگ مادر- ساطورِ یک بر و دوبر مهم ترین گونه ی یافت شده به شمار می رفت. البته سنگ های مادر با برداشت یک بر دارای درصد بیشتری نسبت به سنگ های مادر- ساطور با برداشت دوبر بودند ( شکل شماره ی 3 و4 ). استفاده از سنگ های رسوبی با کیفیت نه چندان بالا در ساخت سنگ های مادر- ساطور با برداشت یک بر و دوبر از چندین محوطه ی میناب مشاهده شد.

این موضوع با محوطه های پارینه سنگی قدیم در سواحل جنوبی مانند « رودان » و « کنارک » و « لدیز » متفاوت داشت که منابع سنگی آن ها آتشفشانی و کوارتز بود. سنگ مادر- ساطورِ یک بر در مجموعه های میناب دارای تعداد بیشتری نسبت به سنگ مادر دوبر بود ( شکل شماره ی 3،4 ). این تغییر ریختی احتمالاً ارتباط مستقیم با شکل و نوع منابع سنگی دارد، بدین صورت که منابع سنگی صاف برای ایجاد سنگ های مادر- ساطورِ یک رویه ای مناسب تر از قلوه های مدور است. یک سنگ مادر دیسکی شکل با برداشت شعاعی حاصل از فن آوری « لوالوا » از مجموعه ی « حسن لنگی » در کنار یافته های پارینه سنگی قدیم قابل توجه بود ( شکل شماره ی: 4-4 ). سنگ های مادر با برداشت شعاعی در بسیاری از محوطه های پارینه سنگی سواحل جنوبی ایران مانند « کنارک »، « کنگان »، « رودان » و جزیره ی قشم به دست آمد. خوشبختانه یافته های برداشت شده به وسیله ی تیبو در موزه ی ملی ( بخش پارینه سنگی ) موجود بود و نگارنده آن ها را مطالعه کرد. این یافته ها از سنگ های کوارتز و سنگ های آتشفتشانی تشکیل یافته بود. این یافته ها شامل 19 مجموعه ی حاوی 340 قطعه بود که از این تعداد حدود 90 درصد به صورت قطعات طبیعی بودند. کوارتز، 46 درصد از تمامی مجموعه ها را شامل می شد ک هاز این مقدار، تنها 5 درصد آن شامل قلوه ای و بقیه به صورت صاف بودند. دشت رودان نزدیک ترین منطقه نسبت به میناب است که در آن بقایای پارینه سنگی به دست آمد. یافته های سنگی از کوارتز برداشت شده به وسیله ی تیبو نسبت به منابع سنگی کوارتز از محوطه ی پارینه سنگی قدیم رودان دارای کیفیت کمتر و اندازه ی کوچک تری بود. نکته ی دیگر در مورد منابع سنگی مجموعه های تیبو این است، که کوارتزها دارای شکلی تخت بودند و به همین جهت سنگ های مادر- ساطورِ یک بر دارای تعداد بشتری نسبت به سنگ های مادر- ساطورِ دوبر بود. البته سنگ های مادر- ساطورِ یک بر و دوبر به دست آمده از محوطه های میناب ( در بررسی های اخیر تیبو) کنارک، لدیز و جزیره ی قشم بر روی قلوه سنگ تولید شده بودند ولی برخی از این سنگ های مادر- ساطور از محوطه های رودان بر روی تراشه ایجاد شده اند (17).
استفاده از فن آوری دوسویه در مجموعه ی تیبو نیز مشاهده شد. استفاده از فن آوری دو سویه برای ساخت تراشه هایی با لبه های تیز از کوارتز از محوطه های پارینه سنگی قدیم در جنوب ایران مانند رودان و لدیز رایج می باشد (18). در مجموعه ی تیبو برخلاف مجموعه های اخیر، ابزارهای تراشه ای فراوانی وجود داشت که شامل خراشنده های مدور، انتهایی و یک سویه، قطعات کنگره دار و دندانه دار، اسکنه بودند. این ابزارها از لحاظ ریخت شناسی با مجموعه ی رودان (محوطه ی «دهماتون » ) مشابه بودند( شکل شماره ی 5 ). البته در کنار ابزارهای یادشده، سنگ مادر ریزتیغه با یک سکوی ضربه، نشان از وجود صنعت ریزتیغه در دشت میناب دارد ( شکل شماره ی 2-5 ). البته یک قطعه ی دورویه ای مانند خراشنده و همچنین یک سنگ مادر تک سکوی ضربه حاصل از فن آوری « کاراری » ( خراشنده کاراری ) در مجموعه ی تیبو و مجموعه ی اخیر قابل توجه بود (19). به طور کلی عمده ی صنعت ابزارسازی میناب بر اساس ابزارسازی میناب براساس ابزار سازی بر روی قلوه سنگ بود که این ویژگی در بسیاری محوطه های پارینه سنگی قدیم ایران مشاهده شد.

برآمد:طی بررسی اخیر از دشت ساحلی میناب پنج محوطه شناسایی شد که از لحاظ وضعیت زمین ریخت شناسی وضعیت مشابهی داشتند. در مطالعه ی ریخت و فن آوری مجموعه ها، تأثیر منابع سنگی از لحاظ شکل و نوع کاملاً روشن بود. استفاده از فن آوری دوسویه بر روی کوارتز، تولید سنگ مادر یک بر بر روی منابع سنگی صاف و برعکس سنگ های مادر- ساطورِ دوبر بر روی سنگ های قلوه ای از آن جمله اند. سنگ های مادر- ساطور از یافته های دشت میناب و همچنین سایر محوطه های پارینه سنگی قدیم در سواحل جنوبی کشور است. لازم به ذکر است که تاکنون هیچ ابزار دورویه ای از سواحل جنوبی ایران به دست نیامده و به نظر فرهنگ شکافنده- تبردستی در این منطقه رایج نمی باشد (20). به طور کلی مجموعه ی اخیر با ابزارهای قلوه ای مشخص می شود. فن آوری دوسویه بر روی سنگ های کوارتز در مجموعه های میناب قابل مقایسه با دیگر محوطه های پارینه سنگی قدیم در رودان و لدیز است. استفاده از فن آوری کاراری از ویژگی های مجموعه ی میناب است. وجود فن آوری لوالوا در دشت میناب نیز با سنگ های مادر دیسکی شکل مشخص می شود. به طور کلی فن آوری لوالوا به صورت متناوب شعاعی (21) در سواحل شمالی خلیج فارس و دریای عمان از دشت های رودان، میناب و کنگان و همچنین جزیره ی قشم به دست آمد. به نظر می رسد فن آوری لوالوا در شمال خلیج فارس و دریای عمان و همچنین سواحل جنوبی خلیج فارس ( امارات متحده ی عربی ) و شبه جزیره ی عربستان کاملاً رایج است (22).
عدم وجود ابزارهای هندسی، قطعات کولدار و خراشنده های ناخنی از ویژگی های ریختی مجموعه های فراپارینه سنگی قسمت های شمالی خلیج فارس و دریای عمان است، که این وضعیت در مجموعه ی میناب نیز مشاهده شد (23).
بقایای پارینه سنگی قدیم و میانی از قسمت های مختلف تنگه ی هرمز و سواحل جنوبی مکران در سال های اخیر، این قسمت از کشور را از منطقه ای گم و ناشناخته در مطالعات پارینه سنگی خارج ساخت. این منطقه در کنار محوطه های باب المندب و قسمت های مرکزی و جنوبی شبه جزیره ی عربستان و همچنین هند، یک مسیر پراکندگی منطقی را نشان می دهد، که به اتکای آن می توان با اطمینان بیشتری در مورد مسیر پراکنش جنوبی بشر اظهارنظر نمود. پراکندگی محوطه های پارینه سنگی در سواحل شمالی و جنوبی دریای عمان و کشفیات اخیر از امارات متحده ی عربی و جزیره ی قشم به همراه تحلیل های موجود بر وضعیت خلیج فارس در اواخر پلیستوسن به نظر مسیر پراکنش جنوبی را می توان تکمیل تر نمود.


متأسفانه در این زمینه تاکنون کاوشی در سواحل جنوبی کشور صورت نگرفته است و داده های ما تنها به یافته های سطحی محدود می شود. در این راستا محوطه ی « گوربند (2) » برای کاوش پیشنهاد می شود. این محوطه دارای یافته های سنگی فراوان و وضعیت ایستای نهشت رسوبی است، به همین دلیل برای انجام عملیات کاوش بسیار مناسب می باشد. از مشکلات این بررسی، تخریب محوطه ها به منظور عملیات عمرانی از جمله جاده سازی است. در واقع بسیاری از قسمت های دامنه ی کوه زندان تخریب شده است و همچنین بومیان در بسیاری از نقاط برای ایجاد زمین های کشاورزی اقدام به برداشت سنگ های موجود در منطقه کرده اند. البته این وضعیت در بررسی دشت رودان نیز مشاهده شد. این بررسی نیز به مانند بسیاری از فعالیت های میدانی نگارنده دارای کمبود نیروی متخصص بود و با هزینه ی شخصی انجام شد و این مشکلات نگارنده را وادار کرد که فعالیت میدانی را در مدت زمان کوتاهی به پایان رساند. اگرچه فعالیت میدانی اخیر در کنار سایر بررسی های صورت گرفته در سواحل شمالی خلیج فارس و دریای عمان از نخستین پژوهش هایی بود که در این منطقه صورت گرفت و می توان نتایج آن را در تکامل مطالعات باستان شناسی ساحلی پلیستوسن در ایران مؤثر دانست.

سپاسگزاری:از دکتر فریدون بیگلری، رییس بخش پیش از تاریخ موزه ی ملی ایران به خاطر راهنمایی در طبقه بندی یافته ها و معرفی مقالات سودمند و در اختیار گذاشتن مجموعه های میناب و جاسک و همچنین ویراستاری مقاله ی حاضر سپاسگزارم. از آقایان مهدی دریانورد هرمز و عباس نوروزی ( رییس و معاون اداره ی کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان هرمزگان که مجوز فعالیت های میدانی را صادر و در اجرای آن همکاری داشتند نیز سپاسگزارم. در نهایت از دست عزیز، آقای سیدعلی حسینی به خاطر همراهی در این بررسی و آقای محمد نجفی ( راننده ) بی نهایت سپاسگزارم.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانش آموخته ی باستان شناسی، دکن، کالج پونا، هند.
adashtizadeh@gmail.com
2. Bar Yosef O: “Early coloniz
ation and Cultural Continuities in the Lower Paleolithic of Western Asia”, In: Petraglia, M.D, korisettar, R( Eds ): Early Human Behavior in Global Context: The Rise and Diversity of The Lower paleolithic Record, London, Routledge, 1994, p. 221-279, petraglia, M. D: “The Lower paleolithic of the Arabian Peninsula: Occupation Adaptation and Dispersal”, Journal of World Archaeology, 17, 2003, p. 141-179, Petraglia, M. D: “Hominin Responses to pleistocene Environmental Change in Arabia and south Asia”, In: Head,M.L. & Gibbarad, p. L. ( eds ): Early Middle Pleistocene Transitions: The land Ocean Evidenc, Geological Society, London,Ppicial Publications, 247, 2005, p.305-319, Bailey, G: Nic C. Flemming, Geoffrey C. King, Kurt Lambeck, Garry Momber, Lawrence J. Moran, Abdullah Al-shareh, and Claudio Vita-Finzi: “coastlines, submerged Landscapes, and Human Evolution: The Red sea Basin and the Farasan Islands”, Journal of Island Archaeology, 2007, 2:127-160, Rose, J. I. and Petraglia, M. D: “Tracking the Origin and evolution of Human Population in Arabia”, in Evolution of Human Populations in Arabia: Paleoenvironments, Prehistory and Genetics, ed M. Petraglia and J. Rose, 1-12, Netherlands: Springer Academic Publishers, 2009.
3. Rose, J. I: ” New Light on Human Prehistory in the Arabo- Persian Gulf Oasis “, Current Anthropology, Volume 51, Number 6, 2010, 849-883.
4. دشتی زاده، عبدالرضا:
شواهدی جدید از استقرارهای جوامع انسانی پلیستوسن در حواشی شمالی خلیج فارس و دریای مکران، ( منتشر نشده ).
5. Southern dispersal rout.
6. Bar, 1994, Ibid, Petraglia, 2003, 2005, Ibid: Petraglia, M.D. and Abdullah Alsharekh: “The Middle Paleolithic of Arabia: Implications for Modern Human origins, Behavior and Dispersals”, Antiquity77 ( 298 ), 2003, p. 671-684, Petraglia M. D, Nick Drake and Abdullah Alsharekh: “Acheaulan Landscapes and large cutting Tools Assemblages in the Arabian Peninsula”, in: Evolution of Human Populations in Arabia: Paleoenvironments, prehistory and Genetics, ed M. Petraglia and J. Rose, 103-116, Netherlands,: Springer Academic Publishers,2009, Bailey. G: “World Prehistory from the Margin: The Role of Coastline in Human Evolution”, Journal of Inter disciplinary Studies in History and Archaeology, 2004, Vol. 1( 1 ), p. 30-45, Bailey. G: “The Red sea Coastal landscapes, and Hominin Dispersal, in Evolution of Human Population in Arabia: Paleoenvironments, Prehistory and Genetics”, ed M. Petraglia and J. Rose, 15-37, Netherlands: Springer Academic Publisher, 2009; Bailey et al. 2007, Ibid, Rose, J: “The Arabian Corridor Migration Model: Archaeological Evidence For Hominine Dispersals into Oman During the Middle and Upper Pleistocene”, Proceeding of the Seminar for Arabian Studies 37, 2007, p. 1-19, Rose, J. 2009 and 2010, Ibid: Rose and Petraglia 2009, Ibid, Jagher, Reto: “The Central Oman Paleolithic Survey: Recent Research in Southern Arabia and Reflection on the Prehistoric Evidence”, in: Evolution of Human Populations in Arabia: Paleoenvironments, Prehistory and Genetics, ed M. Petraglia and J.Rose 139-150, Netherlands: Springer Academic Publishers, 2009, Dashtizadeh, A: “Report of Discovery of Plaeolithic Remains From North Coas of Persian Gulf, Jam-0-Riz plain, Bushehr province, Iranian Cultural Heritage and Tourism Organization of Bushehr”, 2009, pp. 2-86. Available on: http: // antiquity. ac. uk/ projgall/ dashtizadeh, Dashtizadeh, A.: “preliminary Report on the Discovery of a Late Lower Paleolithic and Middle Paleolithic Site on the Island of Qeshm, Persian Gulf”, Iranian Archaeology, 2010, No. 1, p. 17-20.
7. Thibault.
8. Vita Finzi.
9. Bar Yosef, 1994, Ibid, Petraglia, 2003, 2005, Ibid, Petraglia and Alsharekh, 2003, Ibid, Petraglia et al, 2009, Ibdi, Bailey et al, 2007, Ibid; Rose and Petraglia, 2009, Ibid; Rose, 2009, 2010, Ibid.
10. Biglari, F. and Shidrang, S: “The Lower Paleolithic Occupation of Iran”, Near Eastern Archaelogy 69 ( 3-4 ), 2006, 160-168.
11. عقیلی، شیرین، سرلک، سیامک و نوروزی، عباس:
« گزارش دومین فصل بررسی باستان شناسی دشت میناب »، اداره ی کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان هرمزگان، 1385، صص 35-120.
12. Dashtizadeh, A.: “Report of Discovery of Plaeolithic Remains From North Coas of Persian Gulf Jam-o-Riz Plain, Bushehr Province, Iranian Cultural Heritage and Tourism organization of Bushehr “, 2009, pp. 2-86. Available on: http:// antiquity. ac.uk/ projgall/ dashtizadeh/
13. ( دشتی زاده، منتشرنشده )
14. سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح:
فرهنگ جغرافیایی آبادی های استان هرمزگان، شهرستان میناب، چاپ اول، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1383، صص 8-6.
15. محمدی، فرخ:
هیدرولوژی رودخانه میناب ( پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس، گروه مهندسی شیلات و محیط زیست )، 1376، صص 10-2.
16. Biglari and Shidrang, Ibid, p. 160-168.
17. Biglari and Shidrang, 2006, Ibid, Dashtizadeh, 2010, Ibid.
18. دشتی زاده، منتشر نشده، پیشین، Biglari and Shidrang: 2006, Ibid
19. گفتگوی نگارنده با فریدون بیگلری، 1388.
20. دشتی زاده، پیشین.
21. Recurrent Centripetal Levallois
22. دشتی زاده، 1388؛ دشتی زاده، منتشر نشده؛ دشتی زاده، عبدالرضا و تالش، بهزادعلی: گزارش مقدماتی بقایای پارینه سنگی از بخش مرکزی دشت ساحلی کنارک، دامنه جنوبی مکران، استان سیستان و بلوچستان، اداره ی کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان، 1388، صص 2-18.
Vita-Finzi, C. and Copeland, L: “Surface Finds from Iranian Makran”, Iran 18, 1980, p. 149-55, Petraglia and Alsharekh, 2003, Rose, 2007, Scott-Jackson et al.2009, Wahida et al. 2009, Crassard 2009, Dashtizadeh 2009,2010 ).
23. دشتی زاده، پیشین.
کتابنامه : 
1. دشتی زاده، عبدالرضا:
« شناسایی کارگاه ابزارسازی پارینه سنگی میانی از دشت ساحلی کنگان ( استان بوشهر ) در سواحل شمالی خلیج فارس، با مروری بر پژوهش های جدید باستان شناسی ساحلی پلیستوسن ایران، گزارش اولیه »، اداره ی کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان هرمزگان، 1389، صص 2-20.
2. دشتی زاده، عبدالرضا:
شواهدی جدید از استقرارهای جوامع انسانی پلیستوسن در حواشی شمالی خلیج فارس و دریای مکران، ( منتشرنشده )
3. دشتی زاده، عبدالرضا و تالش، بهزادعلی:
« گزارش مقدماتی بقایای پارینه سنگی از بخش مرکزی دشت ساحلی کنارک، دامنه جنوبی مکران، استان سیستان و بلوچستان »، اداره ی کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان، 1388، صص 2-18.
4. سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح:
فرهنگ جغرافیایی آبادی های استان هرمزگان، شهرستان میناب، چاپ اول، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1383، صص 8-6.
5. عقیلی، شیرین؛ سرلک، سیامک و نوروزی، عباس:
« گزارش دومین فصل بررسی باستان شناسی دشت میناب »، اداره ی کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان هرمزگان، 1385، صص 35-120.
6. محمدی، فرخ:
هیدرولوژی رودخانه میناب ( پایان نامه کارشناسی ارشد )، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس، گروه مهندسی شیلات و محیط زیست، 1376، صص 2-10.
7. Bailey, G: “World Prehistory from the Margin: The Role of Coastline in Human Evolution”, Journal of Inter disciplinary Studies in History and Archaeology, 2004, vol. 1(1), p. 30-45.
8. __, “The Red sea coastal landscapes, and Hominin Dispersal, in Evolution of Human populations in Arabia: Paleoenvironments, Prehistory and Genetics”, ed M. Petraglia and J.Rose, 15-37, Netherlands: Springer Academic Publisher,2009.
9. __: Nic C. Flemming, Geoffrey C. king, kurt Lambeck, Garry Finzi, “coastlines, submerged Landscapes, and Human Evolution: The Red Sea Basin and the Farasan Islands”, Journal of Island Archaeology, 2007, 2:127-160.
10. Bar Yosef o.: “Early Colonization and Cultural Continuities in the Lower Paleolithic of Western Asia”, In: Petraglia, M. D. Korisettar, R.( Eds ): Early Human Behavior in Global Context: The Rise and Diversity of The Lower Paleolithic Record, London, Routledge, 1994, p. 221-279.
11. Bar Yosef, o. & A. Belfer- cohen: “From Africa to Eurasia- Early Dispersals”, Quaternary International 75, 2004, p. 19-28.
12. Biglari, F. and Shidrang, S,”The Lower paleolithic Occupation of Iran”, Near EasternArchaeology 69, 2006, (3-4), p. 160-168.
13. Dashtizadeh, A.: “Report of Discovery of Plaeolithic Remains From North coas of persian Gulf Jam-o-Riz plain, Bushehr Province, Iranian Cultural Heritage and Tourism Organization of Bushehr “, 2009, pp. 2-86. Available on: http:// antiquity. ac. uk/ projgall/ dashtizadeh.
14. __: “Preliminary Report on the Discovery of a Late Lower Paleolithic and Middle Paleolithic Site on the Island of Qeshm, Persian Gulf “, Iranian Archaeology, 2010, No. 1, p.17-20
15. , Petraglia, M. D: “The Lower Paleolithic of the Arabian Peninsula: Occupation Adaptation and Dispersal”, Journal of world Archaeology, 17, 2003, p. 141-179.
16. ___: “Hominin Responses to Pleistocene Environmental Change in Arabia and South Asia”, In: Head, M. L. & Gibbarad, p. L. ( eds ): Early Middle Pleistocene Transitions: The land – Ocean Evidenc, Geological Society, London, Ppicial Publications, 247, 2005, p. 305-319.
17. ___: and Abdullah Alsharekh: ” The Middle Paleolithic of Arabia: Implications for Modern Human Origins, Behavior and Dispersals “, Antiquity77 ( 298 ), 2003, p. 671-684.
18. ___: Nick Drake and Abdullah Alsharekh: ” Acheaulan Landscapes and large Cutting Tools Assemblages in the Arabian peninsula”, in: Evolution of Human populations in Arabia: paleoenvironments, prehistory and Genetics, ed M. petraglia and J. Rose, 103-116, Netherlands: springer Academic publishers, 2009.
19. Regard, 1, v; o. Bellier; J. C. Thomas, D. Bourl es; S. Bonnet; M. R. Abbassi, R. Braucher; J. Mercier; E. Shabanian; Sh. Soleymani and Kh. Feghhi: ” Cumulative right- lateral fault slip rate across the Zagros- Makran transfer zone: role of the Minab- zendan fault system in accommodating Arabia- Eurasia convergence in southeast Iran “, Geophys, J. Int.162, 2005, p. 177-203.
20. Rose, J. I: ” The Question of Upeer Pleistocene Connections between East Africa and South Arabia”, Current Anthropology, Vol 45. No. 4, 2004, p. 551-555.
21. ___: ” The Arabian Corridor Migration Model: Archaeological Evidence For Hominine Dispersals in to Oman During the Middle and Upper Pleistocene “, Proceeding of the Seminar for Arabian Studies 37, 2007, p. 1-19.
22. ___:” New Light on Human Prehistory in the Arabo- Persian Gulf Oasis “,Current Anthropology, Volume 51, Number 6, 2010, 849-883.
23. __ and petraglia. M: ” Tracking the Origin and evoulution of Human Population in Arabia “, in Evolution of Human Populations in Arabia: Paleoenvironments, Prehistory and Genetics, ed M. Petraglia and J. Rose, 1-12, Netherlands: Springer Academic publishers, 2009.
24. Jagher, Reto: ” The central Oman Paleolithic Survey: Recent Research in Southern Arabia and Reflection on the Prehistoric Evidence “, in: Evolution of Human Populations in Arabia: Paleoenvironments, Prehistory and Genetics, ed M. Petraglia and J. Rose 139-150, Netherlands: Springer Academic Publishers, 2009.
25. Vita-Finzi, C. and Copeland, L: ” Surface Finds from Iranian Makran “, Iran 18, 1980, p. 149-55.

نقشه ی منطقه ی مورد مطالعه که پراکندگی محوطه های پارینه سنگی شناسایی شده در سواحل شمالی خلیج فارس و دریای مکران را نشان می دهد.

نقشه ی دشت های میناب و رودان که پراکندگی محوطه ی پارینه سنگی را نشان می دهد ( منبع نقشه: Regard et al, 2005 )

مصنوعات سنگی به دست آمده از دشت میناب
1 و 2 و 5: سنگ مادر- ساطور دوبر، 2 و 4: سنگ مادر- ساطور یک بر

مصنوعات سنگی به دست آمده از میناب 1و2: سنگ مادر- ساطور با برداشت یک بر، 3: سنگ مادر با یک سکوی ضربه 4: سنگ مادر شعاعی.

مصنوعات سنگی به دست آمده از میناب در بررسی تیبو، میناب ( طراحی: دشتی زاده )
1: خراشنده ی مدور، 2: سنگ مادر دیسکی شکل، 7: تراشه ی کنگره دار.

تصویر شماره ی 1: نمای کلی از محوطه ی روباز چاه اسماعیل ( دید از شرق )

تصویر شماره 2: نمای کلی از محوطه ی روباز گوربند (2 ) ( دید از شرق )

تصویر شماره ی 3: تخریب های صورت گرفته به وسیله ی عبور لوله ی گازمنبع مقاله : 
خیراندیش، دکترعبدالرسول، تبریزنیا، مجتبی؛ (1391)، پژوهشنامه خلیج فارس ( دفتر پنجم)، ( بی م )، تهران: خانه کتاب، چاپ اول

https://rasekhoon.net

Visits: 209

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا