پیکره های گلی قدمت هزارساله آن در میناب

احمد نادعلیان

با تشکر از داوود جباری، موسی عامری و سرکار خانم مکی نیا که در سفر میناب من را همراهی کردند. با تشکر از محسن و محمد سعید زارعی،  محمد امین نجفی زاده که نتیجه پژوهش خویشان و عکس هایشان را دراختیار من قرار دادند.  و با تشکر از آقای صدر الدین صدری دانشجوی دانشگاه هنر که در کوره پیکره های من را پختند. 

اخیرا در فرایند توسعه بناهای داخل باغ پردیس در پلور و احداث سرویس بهداشتی جدید که لازمه آن کندن زمین بود ، گل تیره رنگی بدست آمد که به نظر می رسید برای ساخت پیکره مناسب باشد. با استفاده از خاک بدست آمده از چاه پیکره هایی ساختم. با خاک هرمز آنها را تزیین کردم. این عمل را از پیکره های باستانی و عامیانه میناب یاد گرفتم.  یکی از هنرمندان جوان سفالگر  
قای صدر الدین صدری برایم آنها را پخت. رنگ خاکی که مرطوب آن تیره و کبود است. پس از پخته شدن پیکره ها سرخ رنگ شدند که یادآور رنگ سفالینه ها و پیکره های مارلیک هستند. نتیجه آن برای من خیلی جذاب بود. حالا احساس می کنم که در باغ من یک چاه نفت پیدا کردم. قبلا سنگ مفت و حجاری مفت بود و حالا خاک مفت و حجم آن کیمیا گری. به گفته آقای صدر احتمالا در درجات مختلف تغییر رنگ می دهد. نتیجه این تجربه را در گارگاه های آینده در پلور دنبال خواهم کرد.

یکی از ویژگی های کارهایم رجوع به سنت های کهن است و این مسئله همواره برای من مهم بوده است که چگونه آنها عملکرد امروزی پیدا می کنند. تجربه ساختن حجم با گل و نقش زدن آنها داستان طولانی دارند.

از سوی دیگر در بسیاری از آثارم توجه به یک ماده کاری می تواند بی رحمی به طبیعت و میراث را آشکار نماید. در چند ماه گذشته برای حفظ یک دیواره تلاش کرده ام و باز هم تلاش می کنم.

مرگ الهه ها

مهم ترین انگیزه من برای استفاده از خاک هرمز به عنوان وسیله ای برای آفرینش هنری نشان دادن اهمیت آن بود و با صادرات آن مخالف بودم و هستم. حالا قصد دارم در واکنش به تخریب آثار تاریخی، آثاری جدید بسازم تا جایگزین شوند.
وجه دیگر توجه به سنن گذشته نتیجه سفرهایم بوده است. از فرهنگ های مختلف چیزهایی زیادی یاد گرفتم.

سال 1364 در یکی از سفر هایم به هرمزگان از بازار میناب بازدید کردم.
در پنج شنبه بازار میناب مجسمه های گلی نظرم را جلب کردند.
یکی از شترهای سفالی ( اوشتر گلی) را به عنوان یادگاری خریدم.

در طول سفر همراهم بود.
و هنوز در کارگاهم نگهداری می نمایم

الهه ها در موزه های بریتانیا

آنچه که در هرمزگان هنوز رواج دارد حد اقل تدوام سنتی هشت هزار ساله است.
نمونه های تاریخی نشان می دهد که پیکره هایی که با خاک سرخ نقاشی می شده اند. در هزاره های ششم قبل از میلاد مسیح رواج داشته اند.
اغلب پیکره های گلی که در موزه های مختلف پراکنده هستند اله های باروری را نشام می دهند.

الهه ها در موزه های بریتانیا

گاهی دیده می شود با استفاده از یک قالب نمونه هایی متعددی ساخته شده اند.
و این تکه سفال بدست آمده در پلور به ما نشان می دهد که می توان بر روی گل چاپ انجام داد و آن را پخت.

در گام بعدی من قصد دارم مهر های استوانه ای بزرگم را چاپ کنم و نقش برجسته پخته و ثابت در ست کنم.

در مورادی رنگ سرخ بر ریتون ها دیده می شوند.

و در موارد دیگر رنگ سرخ بر بنده سفالینه های پیش از تاریخ دیده می شوند.

زمانیکه در ایران دانشجوی نقاشی بودم از مرحوم حاج اسماعیل گل گرفتم و با استفاده از آن پیکره بز را ساختم. (تصویر سمت چپ)
و زمانیکه در انگلستان دانشجوی دکترا بودم گاهی در کارگاه سفال دانشکده کار می کردم
یک بار با استفاده از گل ریتون شبیه بز کوهی درست کردم. (تصویر سمت راست)

یکی از بازیهای کودکان در عشایر سنگسری این بود که زمانیکه مادران با گل تنور درست می کردند به بچه های گل می دادند که پیکره درست کنند.
در بهمن ماه سال 1385 زمانیکه به اتفاق دانشجویان از تهران برای برگزاری یک جشنواره هنر محیطی به جزیره هرمز رفته بودیم از هنرمندان و دست اندرکاران بومی هرمزگان درخواست کرده بودم که برای ساختن حجم گل به جزیره بیاورند.
قصد من این بود که این سنت کهن را با خاطرات کودکی پیوند دهم و تجربه ای داشته باشیم
تعدادی از هنرمندان شرکت کننده در این برنامه با من همراه شدند و کارهایی را با گل ساختیم.
قرار بود که این گل ها پخته شوند. نوروز سال 1386 زمانیکه با خانواه به هرمزگان رفتم از آقای اصغر نیک سئوال کردم که نمونه ها کجاست؟ آقای نیک گفتند نمونه های انجام شده را به گردشگران نوروزی فروخته اند.

عکس سرکار خانم زمردی نیا

با توجه به اینکه پای من در داخل گچ بود من نتوانسته بودم از نمونه ها عکس بگیرم.
دوستانی که در جشنواره شرکت داشتند اگر عکسی دارند برایم ارسال نمایند.
این تجربه هیچوقت توسط دانشجویان دنبال نشد.
من معمولا زمینه های کاری بسیاری را به هنرمندان جوان پیشنهاد می دهم
اگر دنبال نشود بالاخره خودم دست به کار می شوم.
در هجدهمین جشنواره هنر محیطی در سال 1387 در کارگاهی که بیش از یک صد نفر با همکاری موسسه فرهنگی هنری ماه مهر در پلور برگزار شد دوباره کار با گل را به عنوان زمینه کار پیشنهاد دادم. تجربه جمعی بسیار خوبی بود.

در بعضی از نمونه ها از جمله این اثر را که پسرم بهزاد ساخته بود خاک هرمز استفاده شد.

در آذرماه سال 1388 به همراه آقای داوود جباری، موسی عامری و سرکار خانم مکی نیا از میناب و کارگاه ساخت سفال بازدید کردیم.
در سال 1364 من دیده بودم که شتر تنها نوع پیکره نبودند. در آن زمان پیکره میمون نیز ساخته شده بودند.

در سفر اخیر متوجه شدم که ساخت پیکره میمون دیگر دیده نمی شد.

آسیاب- اسباب بازی برای بچه ها تهیه شده از فروشگاه صنایع دستی میناب

محسن زارعی یکی از دوستان جوان هرمزگانی که دانشجوی معماری هستند پژوهشی در این زمینه را در اختیار من قرار دادند. گویا این پژوهش را به همراه محمد سعید زارعی و با عکاسی محمد امین نجفی زاده انجام داده بودند. در تحقیق ایشان متوجه شدم که گویا در گذشته بیشتر زنان این حرفه را انجام می داده اند.

کوره یا تنور محلی برای پخت سفال
عکس از محمد امین نجفی زاده

خانم کلثوم فخاری مسن ترین زنی که مجسمه های گلی درست می کرده است.
عکس از محمد امین نجفی زاده

این نکته معنی دار است با توجه به اینکه در طول تاریخ مردانه نام زن کم است و شاید الهه های کهن نیز توسط زنان شکل می گرفته اند. احتمالا تنها دلیلی که این سنت برای هزاران سال تدوام یافته است کاربرد این پیکره ها بوده است و یک زن برای کودکان اسباب بازی می ساخته است. حکمی که اغلب فقها مجسمه سازی را مطلقا حرام می دانسته اند ولی به استناد روایت هایی ساخت حجم به عنوان اسباب بازی از دید بعضی از فقها بلامانع بوده است و به همین دلیل برای قرن ها این سنت تدوام داشته است.

اما تجربه میدانی بیست سال نشان می دهد که بعضی از پیکره ها که در گذشته مرسوم بوده اند منسوخ شده و حرفه ای که توسط زنان نیز دنبال می شده است حالا در میناب فقط توسط مردان انجام می شود.

در سفر آذرماه به میناب نیز شخصا فرایند ساخت یک مجسمه را دیدم. به دلیل خرد شدن دوربینم برایم امکان عکاسی وجود نداشت. در این سفر متوجه شدم برای استحکام بیشتر و ترک نخوردن گل پشگل الاغ با گل مخلوط می شود. در نقاط شمالی ایران نیز برای ساخت تنور از این ترکیب استفاده می شود . گاهی موی بز به طول کوتاه تری تقسیم و با گل مخلوط می شود.

پشگل الاغ در پلور موجود است و من برای اهدافم دست به هر چیزی می زنم
احساس خوبی دارم که با گل چاه و پشگل الاغ پیکره های من شکل گرفتند.

یکره ها قبل از پخت در کوره- رنگ تیره خاک زمانی که مجسمه ها خشک شدند روشن شدند
قصد من دیگر فقط ساخت اسباب بازی نیست. من قصد دارم که توجه هنرمندان جوان را به این سنت متمایل نمایم.
بسیاری از مردم جزیره هرمز از میناب به هرمز آمده اند و شواهد نشان می دهد که در هرمز سفالگری نیز انجام می شده است.
می دانم که گل مناسب سفال در هرمز وجود دارد. شاید بتوانیم دوباره در هرمزگان این سنت را در میان دختران احیاء نمائیم.

پیوند عمیقی بین انسان خصوصا زنان با خاک وجود دارد.

در افریقا غالب های خاک را در بازار می فروشند و زنانی که بار دار هستند وقتی ویار دارند آن را می خورند.

در گذشته در شهرهای مختلف ایران از خاک به عنوان عنصر پاک کننده استفاده می شد.
در نقاط مختلف ایران گل سرشور با رنگ های متفاوت دیده می شود.

در هرمزگان نوعی خاک در بازار عرضه می شود که سرخ رنگ است و برای شستشوی سر استفاده می شده است. گفته می شود این نوع گل از منطقه لنگه بدست می آید. من از هر دو خاکها به عنوان رنگ نیز استفاده می کنم. رنگ های خوبی هستند.
برای ماه هنرمندان محیطی خیلی مهم است که چنین موادی را بشناسیم. ما می توانیم در جشنواره های هنری از این خاک برای شستشو استفاده نمائیم. در این صورت مواد شیمیائی وارد آب های روان نمی شوند.

ودر پایان بد نیست بدانید که این گیاه که ایشلوم یا ایشنان نام دارد در گذشته خرد شده آن به عنوان پودر برای لباس شستن استفاده می شده است. مادرم که در جوانی زندگی عشایری را تجربه کرده این گیاه را به من معرفی کرد.

گویا چشم ها را می سوزاند

رازهای بسیار در خاک نهفته است. ما سعی می کنیم آنها را به یاد آوریم.

ایران از محدود کشور های جهان است که وقتی باران می بارد خاکش معطر است. من بوی خاک آن را به خوبی می شناسم

به نقل از سایت جوان مینابی/javaneminabi.ir

Visits: 541

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا